شبکه اجتماعی گردشگری تیشینه دوست گرامی برای آشنایی با گشت و گذارهای دیگر دوستان از شبکه اجتماعی تیشینه دیدن کنید. مشاهده شبکه اجتماعی گردشگری تیشینه زیبا فلاح گزارش خطا رسم و آییناقلیدرسوم کلوخ پزی در اقلید فارسرسم کلوخ پز در اقلیدرسم کلوخ پز رسم کلوخ پز در اقلیدروش کار به این صورت بود که دو نفر مسئول برپایی محل پختن سیب زمینی میشدند و یکی دو نفر دیگر به سیب زمینیها ریز و درش را جدا میکنند.دو نفر مسئول محل پخت ،کلوخهای گلی را از زمینهای اطراف خود جمع میکردند و در دایره ای به قطر حدود نیم متر میچیدند و در هر ردیف که بالاتر میرفتند قطر این دایره را کمتر میکردند تا نهایتا در ارتفاه شصت هفتاد سانتیمتری این کلوخها به هم میرسیدند و یک شکل گنبدی پیدا میکردند که بین کلوخها هم فضاهای کوچکی باز میماند.با بیرون کشیدن یکی از کلوخها ردیف پایین دربی در این گنبد ایجاد میشد که از همین راه چوب زیادی را داخل گنبد کلوخی میکردند و آنها را آتش میزدند.آتش ایجاد شده شروع به گرم کردن سطح داخلی کلوخها مینمود و با اضافه کردن دائمی چوب به آتش آنقدر این کار ادامه پیدا میکرد تا سطح داخلی همه کلوخها از شدت حرارت سرخ سرخ میشد.اکنون مرحله بعدی کار شروع میشد.با یک بیل کوچک همه ذغالها و چوبهای نیمه سوخته را آرام آرام از داخل این گنبد خارج میکردند و حالا همه سیب زمینیها را یکی یکی داخل گنبد میکردند.با ورود آخرین سیب زمینی به زیر گنبد کلوخهای سرخ از حرارت و با فرمان یکی از افراد گروه همگی شروع به خراب کردن گنبد میکردیم و سیب زمینیها زیر تلی از کلوخهای داغ و پر حرارت مدفون میشدند.کار تمام بود.تپه خاکی حاصل شده را به حال خود رها میکردیم و یک ساعتی را به تفریحی دیگر میپرداختیم.بعد از حدود یکساعت برمی گشتیم سراغ کلوخ پز و هر یک با چوبی خاکها را به آرامی کنار میزدیم و سیب زمینیهای برشته و داغ و پخته شده را یکی یکی در میآوردیم و پوستشان را به سختی میکندیم و نمک میزدیم و میخوردیم.http://iranmatlab.ir/ ارسال مطالب بیشتر
رسم کلوخ پز در اقلیدروش کار به این صورت بود که دو نفر مسئول برپایی محل پختن سیب زمینی میشدند و یکی دو نفر دیگر به سیب زمینیها ریز و درش را جدا میکنند.دو نفر مسئول محل پخت ،کلوخهای گلی را از زمینهای اطراف خود جمع میکردند و در دایره ای به قطر حدود نیم متر میچیدند و در هر ردیف که بالاتر میرفتند قطر این دایره را کمتر میکردند تا نهایتا در ارتفاه شصت هفتاد سانتیمتری این کلوخها به هم میرسیدند و یک شکل گنبدی پیدا میکردند که بین کلوخها هم فضاهای کوچکی باز میماند.با بیرون کشیدن یکی از کلوخها ردیف پایین دربی در این گنبد ایجاد میشد که از همین راه چوب زیادی را داخل گنبد کلوخی میکردند و آنها را آتش میزدند.آتش ایجاد شده شروع به گرم کردن سطح داخلی کلوخها مینمود و با اضافه کردن دائمی چوب به آتش آنقدر این کار ادامه پیدا میکرد تا سطح داخلی همه کلوخها از شدت حرارت سرخ سرخ میشد.اکنون مرحله بعدی کار شروع میشد.با یک بیل کوچک همه ذغالها و چوبهای نیمه سوخته را آرام آرام از داخل این گنبد خارج میکردند و حالا همه سیب زمینیها را یکی یکی داخل گنبد میکردند.با ورود آخرین سیب زمینی به زیر گنبد کلوخهای سرخ از حرارت و با فرمان یکی از افراد گروه همگی شروع به خراب کردن گنبد میکردیم و سیب زمینیها زیر تلی از کلوخهای داغ و پر حرارت مدفون میشدند.کار تمام بود.تپه خاکی حاصل شده را به حال خود رها میکردیم و یک ساعتی را به تفریحی دیگر میپرداختیم.بعد از حدود یکساعت برمی گشتیم سراغ کلوخ پز و هر یک با چوبی خاکها را به آرامی کنار میزدیم و سیب زمینیهای برشته و داغ و پخته شده را یکی یکی در میآوردیم و پوستشان را به سختی میکندیم و نمک میزدیم و میخوردیم.http://iranmatlab.ir/