اقلیم : گرم
نام قدیم : گته یا گتس، گَپ سبزو، بوموسی، باباموسی و بوموف
شهرستان
ابوموسی با وسعت 8/68 کیلومتر مربع مشتمل بر جزایر
ابوموسی ، جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک ، سیری ، فرور بزرگ و فرور کوچک است. این شهرستان یکی از دو شهرستان جزیرهای استان
هرمزگان است و به رغم اینکه بیشترین تعداد جزایر (شش جزیره) را به خود اختصاص داده اما از مساحت به مراتب کمتری نسبت به شهرستان
...مشاهده کامل متن قشم برخوردار است.
ابوموسی به دلیل واقع شدن دریکی از پرمناقشهترین سرحدات ایران، طی دهههای اخیر از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. در واقع این جزایر گلوگاه جنوبی ایران در خلیجفارس و تنگه هرمز به شمار میآیند.
الف: جغرافیای طبیعی و انسانی
مجمعالجزایر ابوموسی شامل شش جزیرة ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، فَرور (فارور)، فَرورو (فاروگان) و جزیرة سیری (سری) جنوبیترین حد استان هرمزگان و کشور ایران را در حال حاضر تشکیل میدهند.
در این میان جزیرة ابوموسی بیشترین فاصله (222 کیلومتر تا بندرعباس و 67 کیلومترمربع تا بندرلنگه) را با ساحل خشکی ایران زمین دارد. همچنین فاصلة این جزیره تا کرانة شارجه شصت و دو کیلومتر است که همین مسئله باعث ادعای واهی امارات شده است.
وسعت شهرستان ابوموسی در حدود 8/68 کیلومترمربع درپهنة خشکی و حدود نود و یک کیلومترمربع از نظر محدودة آبی – خاکی میباشد.
بنابراین، ابوموسی با مساحتی درحدود 14/0 درصد ازمجموع 5/66709 کیلومتر مساحت کل استان، کوچکترین شهرستان در هرمزگان به لحاظ وسعت و به تبع آن با مجموع 6384 نفر (3/1 درصد کل جمعیت استان) کمترین میزان جمعیت را به خود اختصاص داده است.
(برآورد جمعیت شهرستان در سال 1380 ش) با این حال به دلیل نسبت جمعیت به مساحت، این شهرستان دارای تراکم نسبی 180 نفر در کیلومترمربع میباشد در حالی که متوسط تراکم نسبی جمعیت استان 6/18 نفر درهر کیلومترمربع است.
بنا به اهمیت استراتژیک شهرستان ابوموسی، بخش بزرگی از ساکنان آن به ویژه در دو جزیرة ابوموسی و تنب بزرگ را پرسنل نیروهای نظامی تشکیل میدهند. دردهة 1370ش/ 1990م جمعیت بومی این شهرستان کم بوده است.
چنانکه درسال 1366 ش حدود 865 نفر دراین شهرستان به سر میبردند.
شهرستان ابوموسی طبق تقسیمات کشوری در سال 1375 ش دارای دو بخش (مرکزی به مرکزیت جزیرة ابوموسی و تنب به مرکزیت تنب بزرگ)، یک شهر (ابوموسی) و دو دهستان (سیری و دهستان تنب) میباشد.
سه جزیرة ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از گذشته با عنوان «جزایرسهگانه» معروف بودهاند. دو جزیرة فرور و فرورگان به عنوان فروربزرگ و فرورکوچک اشتهار داشته اند و جزیرة سیری به صورت سری و سوری نیز ذکر گردیده است.
به لحاظ تقسیمات سیاسی جزیرة ابوموسی درسال 1333 ش که استان هرمزگان با عنوان فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیجفارس خوانده میشده یکی از بخشهای تابع فرمانداری بندرلنگه و در سال 1337 ش نیز از بخشهای این شهرستان به مرکزیت جزیرة کیش بوده است.
براساس مصوبة مورخة 25 مهر ماه 1361 ش هیئت دولت، برای نخستین بار ابوموسی به صورت شهرستان درآمد وطبق مصوبة 25 مهرماه 1366 ش و تصویب هیأت وزیران مقرر گردید که شهرستان ابوموسی به مرکزیت جزیرة ابوموسی و شامل یک بخش مرکزی و 2 دهستان به نامهای تنب و سیری باشد.
براساس این مصوبه، دهستان تنب شامل جزایر تنب بزرگ و کوچک و جزایر فرور بزرگ و کوچک و دهستان سیری شامل جزیرة سیری بوده است. طبق آخرین مصوبة تقسیمبندی کشوری (1384 ش)، شهرستان ابوموسی دارای دو بخش (ابوموسی و تنب)، یک شهر و دو دهستان سیری و تنب میباشد.
ابوموسی از روزگار کهن تا عصر حاضر با نامهای گته یا گتس، گَپ سبزو، بوموسی، باباموسی و بوموف خوانده شده است. قدیمیترین اطلاعات پیرامون نام این جزیره مربوط به سفرنامة نئارک است که شرح آن در کتاب اندیکا اثر فلاویوس آریانوس، مورخ مشهور یونانی، آمده است.
اعتمادالسلطنه در مرآتالبلدان و سدیدالسلطنه درکتاب بندرعباس و خلیجفارس از این سفر یاد کردهاند. نئارک نوشته است:
«به گتس یا گته رسیدیم، این جزیره گوسفند و بز وحشی زیادی دارد.»
اگر جزیره کیش را نگین خلیج فارس و قشم را سرزمین عجایب بدانی حتما ابوموسی را هم آبیترین جزیره خلیج فارس مینامی؛ وقتی کنار ماسههای سفیدش ماهیهای آکواریومی را ببینی و منتظر آمدن پرندههای مهاجرش باشی و بدانی این جزیره هموطنانی از همه شهرهای ایران دارد.
به گزارش خبرنگار مهر، اگر از سرزمین اصلی، آبهای بیکران خلیج فارس را طی کنی و در این مدت بدانی که تمام این پهنه، آبها و جزایر متعلق به کشور توست؛ دریا آبیتر میشود و بعد میرسی به ساحلی از ماسههای سفید که مانند آن را در نگین خلیج فارس هم ندیده ای.
اینجا جزیره ابوموسی است.
جزیره ای خاکستری رنگ با ساحلی سفید و دریایی آبی. آنقدر آبی که سنگها و مرجانهای آن را به راحتی میتوانی از کنار ساحل ببینی. میشود با هواپیمای کوچکی از بندرعباس به همراه صد نفر دیگر نیم ساعته خلیج فارس را به سمت جزیره طی کرد.
فرودگاه ابوموسی تنها یک خط پروازی دارد که توسط آن اهالی جزیره، کارمندان و مراجعه کنندگان مراکز دولتی را هر روز ساعت 8 صبح از فرودگاه بندرعباس به جزیره میآورد و یک ساعت بعد تعدادی دیگر را برمی گرداند.
اگر بدانی راه دریایی بندرعباس تا جزیره چهار ساعت طول میکشد شاید ترجیح بدهی از بندر لنگه که نزدیکترین ساحل و مسیر تردد دریایی است با شناورهای تندرو این مسیر را در زمان یک ساعت و 40 دقیقه طی کنی تا به جزیره ای برسی که مدتها پیش آن را به دلیل وجود آبهای شیرین و کشتزارهای وسیعش "گپ سبزو" میگفتند تا اینکه سرباز میرمهنا در زمان کریم خان نام خود یعنی ابوموسی را بر جزیره گذاشت.
میگویند که عمر جزیره به هشت هزار سال قبل از میلاد میرسد.
ذوزنقه ای کنار تنب بزرگ و تنب کوچک
ابوموسی با 80 خانوار نظامی ساکن در تنب بزرگ روی هم حدود 6 هزار نفر جمعیت دارد. جمعیتی که بیشترشان از شهرهای دیگر به خصوص بندر لنگه، بندرعباس و میناب برای کارگری به اینجا آمده اند.
اهالی جزیره را به سختی میتوانی سر ظهر در کوچه و خیابانهای جزیره پیدا کنی. خورشید خلیج فارس داغ میتابد و درختان سایه کمی دارند.
اما درمراکز اداری این جزیره همه مشغول کارند و صدای دانش آموزان مدارس شهدای خلیج فارس وقتی به صف میایستند و سرود جمهوری اسلامی میخوانند میآید.
درست زمانی که شلاق آفتاب، صورت را سرخ میکند و بیشتر اهالی برای در امان ماندن زیر کولر نشسته اند، کارگرهای جزیره در حال ساخت 300 واحد مسکونی هستند.
اهالی جزیره، ابوموسی را امنترین نقطه ایران میدانند چون نه گدا دارد نه دزد
"دورگوش رئیسی" یکی از کارگرانی است که در بعداز ظهر داغ جزیره چای دم کرده اند تا خستگی شان را از تن بیرون کنند.
ساکن جزیره قشم است ولی برای کارگری به ابوموسی میآید و میرود. میگوید: همه جای ایران وطن است فرقی نمیکند ابوموسی باشد یا قشم یا حتی تهران. همه جا را آباد میکنیم.
به خصوص ابوموسی را. چون امنترین نقطه ایران است. نه گدا دارد نه دزد. اینجا از تهران هم بهتر است چون همه جزیره همدیگر را میشناسند و از حال هم با خبرند.
اهالی جزیره همه جور امکاناتی دم دستشان دارند، مسجد، بازار، اداره ها، فرمانداری، مدرسه، محله قدیمی، محله جدید و قدیم و ... به نحوی که میتوانی همه جزیره را با پای پیاده گز کنی و برسی به مثلا بازارچه جزیره که با تمام فضاهای دور تا دور حوض بزرگش میشود تعداد زیادی از اهالی جزیره را یکجا دید.
ساکنانی که اگر از زادگاهشان بپرسی میبینی اینجا از تمام ایران نماینده دارد. بندر لنگه ای، بندرعباسی، مینابی، تهرانی، یزدی حتی اردبیلی که زمانی به صورت موقت به جزیره آمدند و همین جا ماندگار شدند و الان باید به آنها بگویی ابوموسی ای!
پاتوق دیگر اهالی جزیره به خصوص هنگام غروب آفتاب غیر از بازار خرید، پلاژ نزدیک ساحل است که بیشتر اهالی برای دیدن غروب جزیره و بازی کردن بچهها در پارک مجاور به آنجا میروند.
اما آن سوی ساحل، از تنها سینمای جزیره فقط تابلوی "سینما انقلاب" باقی مانده است چون نه مشتری دارد و نه فیلمی برای پخش. به همین دلیل است که مردم یادشان نیست آخرین بار چه وقت در این سینما فیلم دیده اند چون مردها بیشتر اوقات فراغتشان را به ماهیگیری و زنها در خانه سپری میکنند.
برخی هم در حیاط خانههای قدیمیتری که هنوز "چوب مربا" سقفش را پوشانده باغچه ای دارند و با شرایط خاص جزیره، سبزی میکارند.
اما باغچه بزرگ جزیره گلخانه ایست که یک سرمایه گذار در آن گوجه و خیار و فلفل و ... میکارد تا هم تره بار جزیره را تامین و هم به بیرون جزیره صادر کند. درختان طاغ و سمر در سرتا سر جزیره ریشه دوانده اند.
در کنار فضای سبز مخفی شده در گلخانه و درختان طاغی و سمری که سرتاسر جزیره را پوشانده اند، فرد دیگری از اهالی، نخلستانی دارد که آوازه خرمایش در جزیره پیچیده است و از بالای کوه حلوا بلندترین کوه جزیره که شاید به زودی بزرگترین پرچم ایران روی آن نصب شود، سرسبزترین نقطه این سرزمین آبی است.
مثل مسجد جامع ابوموسی که منار و گنبدش اولین چیزی است که چشم را به خود میگیرد به خصوص وقت نماز که محمد رئیسی اذان میگوید و مردم از همه جای جزیره به سمت مسجد میآیند.
او هم مانند بیشتر اهالی جزیره سالها پیش برای کارگری آمده است. او از روزهای سختی حکایت میکند که در جزیره آب شیرین نبود و برای کسب درآمد مجبور بوده همه آن مشکلات را تحمل کند اما اکنون که میبیند این جزیره به جایی رسیده که بسیاری از دولتهای بیگانه برای داشتن آن سر و دست میشکنند از اینکه یکی از ساکنان جزیره است افتخار میکند و میگوید: وقتی به اینجا آمدم سرزمین خشکی دیدم که دور تا دورش آب شور بود اما اکنون از اداره عمران جزایر حقوق میگیرم و با فرزندانم در جزیره زندگی میکنم و هرازگاهی به میناب، محل تولدم در بندرعباس میرویم.
سیاوش کارسایی، هم از کارمندان کرمانی است که برای کار در یکی از ادارههای دولتی از پنج ماه پیش به جزیره آمده است، وقتی ساعت کاری اش تمام میشود کنار ساحل و موج شکنها مینشیند تا ماهی بگیرد؛ یکی دو بار به قلابش ماهی آکواریومی بزرگی که نمیداند اسمش چیست، افتاده بوده ولی دلش نیامده و دوباره آن را به آب انداخته است.
او میگوید که بعضی وقتها هم با چند نفری که غواصی بلد هستند برای دیدن مرجانهای ستاره ای و سنگهای رنگی به ته دریا میروند. گاهی هم به صخره رو به روی جزیره که شبیه به جزیره کوچکی هست میرود و از پرندههای مهاجر و پرستوهای دریایی پشت تیره اش عکس میگیرد.
اهالی جزیره این صخره یا جزیره کوچک که پرچم ایران روی آن نصب شده را ابوعیسی مینامند و معتقدند که در جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک که هیچ وقت به آن وارد نشده اند پرندههای نوک سرخ تخمگذاری میکنند.
منبع :http://www3.irna.ir/
http://khalijefars.isna.ir/
http://abumusaisland.blogfa.com/
http://tarikhejonoob.blogfa.com/
با تشکر از آقای غلامرضا زعیمی