گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم میکنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری میباشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی میباشد.
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند.
ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده میشده است.
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد.
در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.
درباره گونههای زبانی سیستانی باید گفت، چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود:
گونه زرگری که در این گونه، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود.
به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.
گونه ادبی سیستانی که مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد.
این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.
در گونه دیگر که سیدی نام دارد، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود.
مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود.
در آخر در گونه عربی که تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد.
این گونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.
در رابطه با زبان بلوچی نیز باید گفت، زبان بلوچى به زبانهاى شرقى ایران شباهت ندارد بلکه به گروه غربى وابسته است.
در حقیقت این زبان شباهت زیادترى به زبانها و لهجههاى تاتى، طالشى و گیلکى دارد تا به فارسى، بشاگردى، لارى و لرى.
بیشتر لهجهها و زبانهاى دیگر ایرانى وابسته به زبان پهلوى پارتى مىباشند.
اما زبان بلوچى در این میان وضعیت پیچیدهترى دارد گاهى به گروه نخست پهلوى ساسانى بسیار نزدیک و گاه بسیار از آن دور شده و به گروه دوم پهلوى پارتى نزدیک مىشود.
زبان بلوچی از جهت ساختار قدیمی و دست نخورده بسیاری از لغات این زبان، یکی از مهمترین زبانهای ایرانی است.
زبان بلوچی با زبان و تلفظ پهلوی اشکانی و پهلوی اوایل ساسانی ارتباط نزدیکی دارد.
زیرا که بر اثر سختی رفت و آمد در تمام قرون گذشته و عدم آمیختگی و آمیختگی کم با دیگر زبانها، گویشها و لهجهها، صورت اصلی کلمات و لغات اصیل را نگاه داشته است.
زبان بلوچی به دو شعبه زیر تقسیم شده است:
الف- بلوچی شمالی (سرحدی)
ب- بلوچی جنوبی (مکرانی یا مکورانی)
بلوچی شمالی شامل نواحی زاهدان، خاش و سیستان است و بلوچی جنوبی شامل نواحی ایرانشهر، سراوان و چابهار است.
بلوچی شمالی و بلوچی جنوبی از نظر تلفظ بیشتر لغات با یکدیگر متفاوت هستند. حتی در خود این دو شعبه (شاخه) تلفظ بعضی از کلمات از یک شهر و ناحیه با شهر و ناحیه دیگر متفاوت است.
یعنی به طور کلی بلوچی شامل تنوع زیادی در لهجه های خود از شمال تا جنوب ناحیه بلوچستان است. اما تمام این لهجهها برای متکلمین زبان بلوچی قابل تشخیص است.
چون ریشه و اصل همه این لهجهها یک زبان واحد است.
منابع:
http://pahraa.blogsky.com/1389/11/23/post-82
http://af.samta.ir
www.wikipedia.org