شبکه اجتماعی گردشگری تیشینه دوست گرامی برای آشنایی با گشت و گذارهای دیگر دوستان از شبکه اجتماعی تیشینه دیدن کنید. مشاهده شبکه اجتماعی گردشگری تیشینه آدینه منفرد گزارش خطا عجیب ترینسیرجاندرختانی با میوه سنگی درختانی با میوه سنگیکرمان سرزمینی مملو از زیبایی و تحیر است از بناهای تاریخی و گنبد جبلیه اش که با شیر شتر ساخته شده تا افسانه کرم شب تاب قلعه دخترش از گرمترین نقطه زمینش تا حکایت خانههای سنگیش که در دل کوههای میمند کنده شد و از دهکده زیبای کوتولههای شهداد تا شهر دقیانوس در کرانه رودخانه هلیلی رود اما حکایت باغی بزرگ که درختان چوبیش میوه هایی از سنگ داده اند و این روزها به سوژه عکاسان و گردشگران تبدیل شده است حکایتی شندینیتر است. در 45 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان و در نزدیک روستای بلورد یک باغ عجیب قرار دارد.باغی شش گوش با صدها درخت بارور اما این باغ با سیار باغها بسیار متفاوت است و نه نیاز به آب دارد و نه آفتاب اما سالهاست درختانش سربلند ایستاده اند و ایستادگیشان را مدیون پیر مردی کر و لال هستند که تک تک آنها را با دستانش و در سکوت و بهت روستائیان و گردشگران کاشت.درختان این باغ تشکیل شده اند از تنههای درختان خشکیده و سنگهایی که از شاخ و برگ درختان آویزان است.داستان این باغ از آنجا آغاز شد که درویش خان اسفندیاری که از زمین داران سیرجان محسوب میشد در سال 1340 پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی میزان قابل توجهی از زمینهای خود را از دست داد و در نهایت به دلیل عدم آبیاری زمینهای بارورش که سالها برای آبادی آنها تلاش کرده بود جلوی چشمانش خشک شد.درویش خان که این ظلم را بار سنگینی بر دوش خود و خانواده اش میدید پریشان شد و در صحرای مجاور یکی از باغهایش که پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی کاملا خشک شده بود چادر زد.پس از آن اقدام به ایجاد این باغ کرد اما اینکه دلیل اصلی ایجاد این باغ چه بوده است حکایتهای مختلفی دارد اما به دلیل کر و لال بودن درویش خان هیچ گاه راز احداث این باغ مشخص نشده است.نکته عجیب اینکه در برخی موارد تنههای درختان خشک شده و سنگهای عظیمی که به آنها اویزان شده است آنقدر بزرگ است که مشخص نیست این مرد چگونه از پس احداث باغ سنگی برآمده است.در سال 1355 پرویز کیمیاوی بعد از بازدید از این باغ شگفت انگیز تصمیم گرفت که فیلمی از زندگی خان بسازد که در آن درویش خان و خانواده اش نقشهای اصلی را ایفا میکردند این فیلم توانست جایزههای بسیاری را در جشنوارههای داخلی و خارجی از جمله جشنواره خرس نقره ای فیلم برلین را کسب کند.در این فیلم نشان داده شده است که پس از خشک شدن باغهای درویش خان، وی در چادری نیمه شب درحال استراحت بوده که خواب باغی را میبیند از سنگ، پس از آنکه از خواب بیدار میشود به جستجوی سنگها میرود و در بستر رودخانه و کوه نزدیک به باغش سنگهای سوراخ شده ای را مییابد و آنها را با طی چندین کیلومتر راه به محل احداث باغ میآورد و از تنه درختان آویزان میکند.اما خانواده درویش خان چیز دیگری را میگویند، به گفته خانواده درویش خان به دلیل اینکه خان گنگ بوده و نمیتوانسته اعتراض خود را به از دست دادن زمینهایش بیان کند این باغ را به سبب نشان دادن اعتراض به ظلمی که بر وی رفته بنا کرده است.درویش خان که زندگی خود را از دست رفته میدیده است ابتدا تنه درختان باغ خشک شده اش را از خاک بیرون میآورد و بعد به محل احداث باغ منتقل میکند و در نهایت به گفته روستائیان گودالی به عمق یک متر حفر میکرده و تنه درخت را در آن استوار میکرده است.برای تهیه سیم برای اتصال سنگها به تنه درختان لاستیکهای فرسوده خودروها را جمع میکرده آتش میزده و بعد سیم درون آن را خارج میکرده است.اما در این میان چند نکته عجیب وجود دارد نخست اینکه تمام سنگهایی که به درختان متصل شده اند به طرز ماهرانه ای سوراخ شده اند در حالیکه هیچ دستگاهی برای سوراخ کردن سنگها وجود نداشته و به نظر میرسد سنگهایی که سوراخ شده اند به وسیله درویش خان از اطراف و به خصوص از کوه نزدیک به باغ جمع آوری میشده است.برخی از سنگها آنچنان بزرگ هستند که یک مرد تنومند به سادگی نمیتواند آنها را جمع آوری کند.دوم اینکه پس از مرگ درویش خان یکی از درختان فرو میریزد و برای سرپا کردن دوباره آن چندین مرد از روستای اطراف به زحمت توانستند درخت را استوار و سنگها را مجددا آویزان کنند با این وجود باید گفت درویش خان تمام سالهای عمر خود را برای ساخت این باغ سنگی صرف کرده است و برای ساختش از تکنیکهای ویژه ای استفاده کرده که با مرگش آنها را به گور برده است.از سوی دیگر یک نکته دیگر نیز قابل توجه است آویزان کردن هر سنگ و احداث هر یکی از درختان که طی سالهای طولانی انجام شده است برای شخص درویش خان از معنای خاصی برخوردار بوده است بطوریکه هر گاه در زندگی درویش خان اتفاقی روی میداده است یک سنگ و درخت جدید بنا میکرده است.مثلا وقتی نوه اش به سربازی میرود سنگی گرد هم ارسال مطالب بیشتر
درختانی با میوه سنگیکرمان سرزمینی مملو از زیبایی و تحیر است از بناهای تاریخی و گنبد جبلیه اش که با شیر شتر ساخته شده تا افسانه کرم شب تاب قلعه دخترش از گرمترین نقطه زمینش تا حکایت خانههای سنگیش که در دل کوههای میمند کنده شد و از دهکده زیبای کوتولههای شهداد تا شهر دقیانوس در کرانه رودخانه هلیلی رود اما حکایت باغی بزرگ که درختان چوبیش میوه هایی از سنگ داده اند و این روزها به سوژه عکاسان و گردشگران تبدیل شده است حکایتی شندینیتر است. در 45 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان و در نزدیک روستای بلورد یک باغ عجیب قرار دارد.باغی شش گوش با صدها درخت بارور اما این باغ با سیار باغها بسیار متفاوت است و نه نیاز به آب دارد و نه آفتاب اما سالهاست درختانش سربلند ایستاده اند و ایستادگیشان را مدیون پیر مردی کر و لال هستند که تک تک آنها را با دستانش و در سکوت و بهت روستائیان و گردشگران کاشت.درختان این باغ تشکیل شده اند از تنههای درختان خشکیده و سنگهایی که از شاخ و برگ درختان آویزان است.داستان این باغ از آنجا آغاز شد که درویش خان اسفندیاری که از زمین داران سیرجان محسوب میشد در سال 1340 پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی میزان قابل توجهی از زمینهای خود را از دست داد و در نهایت به دلیل عدم آبیاری زمینهای بارورش که سالها برای آبادی آنها تلاش کرده بود جلوی چشمانش خشک شد.درویش خان که این ظلم را بار سنگینی بر دوش خود و خانواده اش میدید پریشان شد و در صحرای مجاور یکی از باغهایش که پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی کاملا خشک شده بود چادر زد.پس از آن اقدام به ایجاد این باغ کرد اما اینکه دلیل اصلی ایجاد این باغ چه بوده است حکایتهای مختلفی دارد اما به دلیل کر و لال بودن درویش خان هیچ گاه راز احداث این باغ مشخص نشده است.نکته عجیب اینکه در برخی موارد تنههای درختان خشک شده و سنگهای عظیمی که به آنها اویزان شده است آنقدر بزرگ است که مشخص نیست این مرد چگونه از پس احداث باغ سنگی برآمده است.در سال 1355 پرویز کیمیاوی بعد از بازدید از این باغ شگفت انگیز تصمیم گرفت که فیلمی از زندگی خان بسازد که در آن درویش خان و خانواده اش نقشهای اصلی را ایفا میکردند این فیلم توانست جایزههای بسیاری را در جشنوارههای داخلی و خارجی از جمله جشنواره خرس نقره ای فیلم برلین را کسب کند.در این فیلم نشان داده شده است که پس از خشک شدن باغهای درویش خان، وی در چادری نیمه شب درحال استراحت بوده که خواب باغی را میبیند از سنگ، پس از آنکه از خواب بیدار میشود به جستجوی سنگها میرود و در بستر رودخانه و کوه نزدیک به باغش سنگهای سوراخ شده ای را مییابد و آنها را با طی چندین کیلومتر راه به محل احداث باغ میآورد و از تنه درختان آویزان میکند.اما خانواده درویش خان چیز دیگری را میگویند، به گفته خانواده درویش خان به دلیل اینکه خان گنگ بوده و نمیتوانسته اعتراض خود را به از دست دادن زمینهایش بیان کند این باغ را به سبب نشان دادن اعتراض به ظلمی که بر وی رفته بنا کرده است.درویش خان که زندگی خود را از دست رفته میدیده است ابتدا تنه درختان باغ خشک شده اش را از خاک بیرون میآورد و بعد به محل احداث باغ منتقل میکند و در نهایت به گفته روستائیان گودالی به عمق یک متر حفر میکرده و تنه درخت را در آن استوار میکرده است.برای تهیه سیم برای اتصال سنگها به تنه درختان لاستیکهای فرسوده خودروها را جمع میکرده آتش میزده و بعد سیم درون آن را خارج میکرده است.اما در این میان چند نکته عجیب وجود دارد نخست اینکه تمام سنگهایی که به درختان متصل شده اند به طرز ماهرانه ای سوراخ شده اند در حالیکه هیچ دستگاهی برای سوراخ کردن سنگها وجود نداشته و به نظر میرسد سنگهایی که سوراخ شده اند به وسیله درویش خان از اطراف و به خصوص از کوه نزدیک به باغ جمع آوری میشده است.برخی از سنگها آنچنان بزرگ هستند که یک مرد تنومند به سادگی نمیتواند آنها را جمع آوری کند.دوم اینکه پس از مرگ درویش خان یکی از درختان فرو میریزد و برای سرپا کردن دوباره آن چندین مرد از روستای اطراف به زحمت توانستند درخت را استوار و سنگها را مجددا آویزان کنند با این وجود باید گفت درویش خان تمام سالهای عمر خود را برای ساخت این باغ سنگی صرف کرده است و برای ساختش از تکنیکهای ویژه ای استفاده کرده که با مرگش آنها را به گور برده است.از سوی دیگر یک نکته دیگر نیز قابل توجه است آویزان کردن هر سنگ و احداث هر یکی از درختان که طی سالهای طولانی انجام شده است برای شخص درویش خان از معنای خاصی برخوردار بوده است بطوریکه هر گاه در زندگی درویش خان اتفاقی روی میداده است یک سنگ و درخت جدید بنا میکرده است.مثلا وقتی نوه اش به سربازی میرود سنگی گرد هم