روستای خورینج در 20 کیلومتری شمال شرقی
پیرانشهر و بر سر راه
پیرانشهر به
مهاباد قرار دارد .
رودخانه ذاب که بنا به گفته باستان شناسان داخلی و خارجی تمدن باستانی زاموا را زاییده است از جوار این روستا و با نام محلی (ز) یا (زاو ) به معنای (زاینده آب) سرچشمه میگیرد .
منطقه ای پوشیده از سنگهای عظیم الجثه در مجاورت این روستا قرار دارد که به طور شگفت انگیزی بر روی هم انباشته شده اند و تکان دادن آنها غیر ممکن است , معماری بی نظیری با تراشهای ظریف دارند و هریک از آنان تصویگر اشکال اعجازبرانگیزی از حیوانات و اشیای گوناگون هستند و ذهن انسان را به چالش میکشانند.
این سنگها بیشتر به افسانههای اسطورهای شبیه است تا واقعیت.
خورینج در معنای لغتی ( منطقه به رداوی ) یعنی پر از سنگ که اسم و مسمی با هم مطابقت دارد در واقع خرنج پر از سنگهای زینتی و افسانهی به تمام معنا میباشد .
به گفته کهنسالانی که در این روستا زندگی کرده اند اینطور وانمود میدارند که خرنج یک منطقه جنگلی بوده وبا گذشت زمان و سیر وسفر عشایرین به یک راه ارتباطی بین
پیرانشهر و
مهاباد تبدیل شده است که این
...مشاهده کامل متن نقطه به دلیل وجود چشمههای آب محل استراحت این سیاحان بوده و با گذشت زمان به یک روستای کوچکی تبدیل شده است و کم کم توسعه داشته و به این روستای مذکور در آمده است .
سنگهای افسانهی این روستا که در پشت روستا (شمال روستا ) به طول چهار هزار متر وبه عرض چهار صد متر قرار دارند زینت بخش روستای خرنج است . در میان این سنگهای زینتی نعمتها ومیوههای متنوعی وجود دارد که عبارتند از : 1 – انجیر در رنگ و طعم متفاوت (زرد –قرمز- سیاه) 2- تمشک (قرمز وسیاه ) 3- آلبالو (زرد - قرمز – سیاه ) و غیره وجود دارد و مهمتر از همه در مرتفعترین نقطه سنگها آب صاف و زلالی وجود دارد که آب شرب تمام روستائیان از این آبها تهیه میشود و نقطه به نقطه این سنگها نام و نشان خاصی را به خود اختصاص داده اند که هر انسان و بینندهی را متحیر میکند.
بر روی قسمتهایی از این سنگها کندهکاریهایی وجود دارد که از دور چنین به نظر میرسد گویا کتیبههای حجاری شدهی به یادگار مانده از عهد عتیق هستند .
1- ( سی کیل ) که سه نوع سنگ هستند مانند سنگ قبر و مزار 2- (به رده ملا) یعنی سنگ روحانی که میان سنگها مانند یک روحانی مقاوم ایستاده است 3- ( به رده سوران ) سنگهای هستند که از نظر رنگی قرمز بوده و با دیگر سنگها متفاوتند 4- (هه ندو ره شان ) سنگهایی
هستند سیاه و بسیار محکم و بزرگ و به گفته روستائیان در طول فصل سال محل امنی برای حیواناتی مانند گرگ – روباه –خرگوش –گربه وحشی و غیره میباشند 5- (به رد به ران ) دو سنگی هستند که کمی از رشته سنگهای دیگر فاصله گرفته اند مانند دو قوچ که از گله گوسفند فاصله میگیرد .6- (به رد سابات ) از قدیم الایام و به گفته ساکنین این محل برای استراحت و نشیمن بوده و الان هم نشیمنگاه اهالی است چون کاملا بر روستا تسلط دارد .
7- ( خری میوان ) درهی است معروف از میان سنگها که انگور وحشی دارد و بدان معروف شده است . 8- ـ(خه و خوش ) یعنی خواب خوش : سنگی است به شکل یک ساختمان کوچک برای استراحت که دارای پله و یک پنجره مخصوص به خود دارد .
9- (به رد کوره ) سنگی است تو خالی در کنار جاده ورود به روستا 10- ( به رد حاجیله ) سنگهای هستند یکه تاز وایستاده که محل امن و جای مناسبی برای ساختن لانه لک لکها میباشند 11- (کانی گولان) سنگهای بزرگی هستند که در خود یک چشمه جای داده اند و یک درخت توت بلند قامتی کنار چشمه روئیده که عمر این درخت به فکر ساکنین روستا نمیرسد .
12 - (کلکهی میرزا خان ) به گفته ساکنین این( کلکه) منطقهی بوده که یک نفر در آن بنام میرزا خان حکومت میکرده و آثارش نیز به چشم میخورد 13- (جینگ جینگه ) منطقهی است انتهای سنگهای خرنج و ابتدای روستای کانی ملا میباشد به گفته ساکنین در آن قبرستانی وجود دارد که مربوط به اوایل و صدر اسلام میباشد که خصوصا زنان برای زیارت به آن مکان میروند .
در نقطه مقابل روستارشته کوهای بزرگی وجود دارد که هر نقطه آن نام معتبر خاصی دارد 1- به ردی گویزی) قسمتی از کوه است معروف و به این نام که بلندای خاصی دارد و مسلط بر دشت لاجان میباشد 2-( قلاتی کتکان ) مرتفعترین نقطه این کوهاست که جای حکومت حاکمان بوده و آثارش نیز به چشم میخورد .
3- (سپیلکان ) این نقطه از نظر ظاهری رنگ سفیدی به خود گرفته که با بقیه رشته کوها فرق دارد . 4- (خوله ونه و کونه ورچ) که انتهای کوههای روستای خرنج و ابتدای کوههای روستای لیکبن میباشد و غاری در آن وجود دارد که معروف است به لانه خرس5 - ( کانی برایم ره شک ) چشمهی است که در تابستان محل زندگی عشایران است 6 –(کونه پیست) غار کوچکی است که ورود به آن سخت ولی در زمان قدیم و به گفته حاضرین عشایرین آن زمان برای نگهداری لبنیات و پوست دباغی نشده حیوانات و غیره استفاده میکردند چون مهمترین خصوصیات این غار این است که در وسط تابستان یخ دارد 7- (غه لی کا نه بی) یک حصاری است که فردی به نام کانبی در آن سکونت داشته و دارای ثروت بوده و محل امنی برای نگهداری اموال و احشام بوده و آثارش نیز به چشم میخورد و در پایین این حصار که ورودی به ( دولی کونه پیست ) میباشد معروف به (ده راوی روبیان ) است 8-(گویزان) تعدادی اصله درخت گردوی وحشی است که طبیعت خاصی هم دارد که محل استراحت کوهنوردان وسیاحان میباشد .
9- (احمد دولت ) نقطهی است معروف به این نام که دارای یک چشمهی آب صاف و زلال که هفت سال قبل آب آشامیدنی و لوله کشی روستا از این آب تامین وظاهراً در قدیم الایام محل سکونت بوده است .
لازم به ذکر است در پشت رشته کوههای مشروحه نقطهی است به نام (زندان ) که این دخمهی است همسطح زمین با عمق نا معلوم که صدای آب و باد شنیده میشود که ورود به آن بسیار سخت و غیر ممکن است .
در دامنه این موارد ذکر شده دشت پهناوری هست به نام (په لا سا وی ) که به گفته ساکنین و کهنسالان این دشت شهر بوده و اطرافش با توصیفات مذکوره روستای خرنج از نظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی این شهرستان قدمتی چند هزار ساله دارد ودارای چهار تپه باستانی میباشد که به ثبت سازمان مربوطه رسیده است عبارتند از 1- (گرده زیوه ) 2- ( گردی پلاساوی ) 3- ـ ( گرد خه زینه ) 4- ( تپهی که در پشت روستا قرار گرفته و مربوط به عصر اسلام است .
اهالی ده و مردمان اطراف در خصوص این سنگها افسانه هائی ساخته اند ,بعضی آن را به داستان حضرت لوط نسبت داده اند و میگویند مردم این شهر مرتکب گناه کبیره شده اند و خدا عذاب را بر آنها نازل کرد و مردم شهر و منازلشان تبدیل به سنگ شدند .
بعضی دیگر نیز سنگها را دیوانیانی میدانند که ظلم و جور بسیاری به مردم نموده اند مردم هم نفرین نموده و این قوم با منازلشان سنگ شده اند .
اولین کسی که به افسانه دربارهی این مکان پرداخته و آن را در کتابش نقل کرده ، سیاح انگلیسی کرپورتر ( kerporter ) است که در سال 1820 ، این قصه را از یک شیخ مسن بلباس در بغداد شنیده ، به مهاباد آمده ولی به علت برف وسرمای شدید نتوانسته به لاجان سفرکند .
او داستان را چنین نقل کرده :
"شیخ تصریح کرد که در مسافتی نه چندان دور از دهکده ای که خورنج نامیده میشود ، بقایای یک شهر بزرگ است ، که در آن تعداد بیشماری اشکال سنگی به شکل انسان وجود دارد که در اثر قهر و غضب پروردگار و در مقابل لجاجتشان در رد کردن و نپذیرفتن دین راستین (اسلام ) که به وسیله محمد آورده شده است ، تبدیل به سنگ شده اند.
وی من را برای پیدا کردن این ویرانههای جالب ترغیب کرد و اکنون من جهت کشف حقیقت این افسانه شگفت انگیز ، در کمتر از 3فرسنگی شرق خورنج هستم .
که هیچ یک از آنها کوچکترین شباهتی به مرد یا زن و یا حتی نشانه ای شبیه به آنها ندارند . این سنگها یک چهارم از نصف مایل ( 200 متر مربع ) را پوشانده اند ؛ و کسی درباره زمان و دلیل تجمع زیاد آنها در این مکان چیزی نمیداند .
توصیفات جوان کُرد ، من را به این نتیجه رساند که اینها قبور ساکنان قدیمی ناحیه هستند ، و از شیوه بر افراشتن سنگها بعید نیست که ارمنیهای مسیحی باشند که احتمالا" توسط مجاهدان ( ترویج دهندگان ) اولیه اسلامی قتل و عام شده و شهرشان ویران شده است.
بنابراین ، محتمل، از آن زمان تا عصر حاضر با افسانه هایی همچون افسانه درویش در آمیخته اند. "
راولینسون که با خواندن کتاب کرپورتر به مهاباد آمده داستانهای گوناگونی در باره این شهر شنیده و به همراه کاروانی به لاجان سفر کرده است ,او مکان را قلعه ای دست ساز یافته ، و آن را چنین وصف میکند :
"قطعه سنگهای خورنج در سمت شمالی دره لگبین واقع است .
بر فراز پشته ، قلعهی وسیع و محکمی قرار دارد که قسمت سراشیبی اطرافش را به وسیله دیواری از سنگهای طبیعی محکم ساخته ، و در نقاطی که احتمال دسترسی و حمله از مناطق فرودست وجود دارد به وسیله دیوارهای حائل تقویت کرده اند.
"
بهمن میرزا کریمی نیز در سال 1314 ش به همراه باستان شناس انگلیسی اورل استاین به ناحیه سفر کرده و در مورد آن مینویسد :
"در کردستان همه جا از شهر افسانه ای خورنج داستانها شنیده بودیم .
شهر خورنج در کنار کوهی واقع شده که این کوه تماما" از سنگ است و ارتفاع زیادی هم ندارد ولی قطعات بسیاری از سنگ بطور نظم و ترتیب و به صورت انسان است مانند اینست که از سرتاپای این کوه را انسان چیده اند و باندازه ای شباهت به انسان دارد که گوئی تمام این کوه را شبیه انسان از سنگ تراشیده اند .
در داخل کوه اطاق هایی بشکل سنگ آنهم طبیعی موجود است .
عجیبتر اینکه این کوه طبیعی و این دخمهها و غارها و این قطعات سنگهای شکسته شده ب هاندازه ای به منزل و آدمیزاد شباهت دارد که عقل مبهوت میشود بچه سان دست قدرت این کوه طبیعی را چنان آماده نموده است ."
اطراف این روستا چندین تپهی باستانی با تاریخ قبل از اسلام و یک کتیبه و همچنین آثار یک دژ محکم کوهستانی شناسایی شده اند که بعضی از این آثار توسط سازمان میراث فرهنگی ثبت شده اند که عبارتند از: پلاساوا(هزاره اول قبل از میلاد - تاریخی - اسلامی)
,قلعه پسوه (پیش از تاریخ -تاریخی - اسلامی),گرد خزینه (تاریخی - اسلامی),تپه زیوه(پیش از تاریخ -هزاره اول ق بل از میلاد - اسلامی),تپه لیکبن (تاریخی - اسلامی)
,کتیبه برد مافوره (هزاره اول قبل از میلاد),قلعه شاه (وشتو) ( اوایل هزاره اول قبل از میلاد)
کلمهی خورنج در زبان کردی به جایی که بیشتر شنزار و ماسه زار است گفته میشود اما گمان میرود که کلمهی خورنج نیز یک کلمه باستانی به قدمت آثار موجود در منطقه باشد.
این کلمه قبل از ظهور آفتاب اسلام در این منطقه به صورت (خورنگ) بوده و حرف (گ )در جریان ورود اسلام به (ج) تغییر یافته است و خود کلمه (خورنگ)نیز از دو بخش خور به معنی خورشید و (رنگ) به معنی رنگ تشکیل شده که به تخفیف (خورنگ) به معنی خورشید رنگ تلفظ شده است .
به راستی این شهر رویایی توسط چه کسی ساخته شده,کدامین افسانه دربارهی این منطقه شگفت انگیز درست است؟!
منبع:
http://www.pnuha.com/thread-4253.html
http://xorinj.blogfa.com/post-9.aspx
http://mirawe.persianblog.ir/post/30
با تشکر از :luqman Bexte