بافندگی و نساجی یکی از قدیمیترین و مهمترین هنرها و صنایع در سرزمین
ایران است. چنانکه باستانشناسان همراه با قدیمیترین نشانههای زندگی در فلات
ایران، نشانههایی از فن بافندگی را نیز به دست آوردهاند که نشان میدهد، چند هزار سال پیش ایرانیان با فن ریسندگی و بافندگی آشنا بودند و از انواع دستبافها به عنوان زیرانداز، روانداز و لباس استفاده میکردند.
در این میان استان
مازندران به دلیل شرایط آب و هوایی مناسب و داشتن قابلیتهای فراوان، از مناطق مطرح در این صنعت به شمار میآمد و انواع و اقسام منسوجات در این منطقه بافته میشد که چادرشببافی یکی از این هنرها است.
به گفته کارشناسان در قدیم احتمالاَ از این بافته به عنوان روانداز در شب استفاده میشده و به همین دلیل آن را چادرشب نامیدند (سید صدر. 1386: 115). تولیدکنندگان اصلی چادرشب، زنان روستاییاند که بر اساس فرهنگ و آداب رسوم دیرینه مردم منطقه به
چادرشب بافی میپردازند.
زنان روستایی
مازندران با استفاده از نخهای پنبهای، پشمی و ابریشمی رنگارنگ چادرشبهایی با رنگهای زیبا و شاد میبافند.
در
مازندران چادرشب بیشتر به عنوان کمرپیچ
...مشاهده کامل متن زنان در هنگام کار استفاده میشد ولی گاهی برای بستن کودکان به پشت هنگام کار کردن نیز مورد استفاده قرار میگرفت.
چادرشب معمولا از 5 یا 6 تخته در ابعاد 40 تا 50 سانتیمتر عرض و 2 متر طول، با طرحهای ذهنی و بدون استفاده از نقشه در رنگهای متنوع بافته میشود. سپس این تختهها با دقت به یکدیگر دوخته میشود تا شکل چادرشب را به وجود آورد.
رنگهای به کار رفته اغلب قرمز، زرد، نارنجی، آبی و به طور کلی رنگهای شاد و زنده هستند.
چادرشب در واقع یکی از صدها هنر دستان هنرمند و زحمتکش زنان روستایی مازندران بوده که هم اکنون در حال فراموشی و نابودی است. در گذشته چادرشب برای زنان مازندران چه از جنبه هنر و زیبایی و چه به ویژه از جنبه مصرفی آن نقش بسیار مهمی را ایفا میکرده است.
زنان روستایی از چادرشب برای بستن رختخواب، بستن به کمر در هنگام کار، بستن کودک به پشت و روانداز در شب استفاده میکردند.
در مازندران به چادرشب در اصطلاح محلی «لاون» گفته میشود. لاون توسط دستگاهی به نام پاچال بافته میشود، دستگاه پاچال توسط مردان ساخته میشده و در مکانی مناسب در منزل نصب میگردید.
پاچال در اصل به چالهای در زمین گفته میشود که دستگاه روی آن نصب میگردد. ولی در مازندران به علت وجود رطوبت زمین، بافندگان بر روی چهار پایهای نشسته و عمل بافت را انجام میدهند.
به همین علت به آن «کِرت چال» گفته میشود. دستگاه کرت چال معمولا سیار است و تابستانها در حیات و ایوان نصب میگردد و زمستانها به داخل اتاقهای مسکونی منتقل میگردد.
دستگاه چادرشببافی معمولا دو وردی است (مجابی و فنایی، 1388: 81).
اجزای تشکیلدهنده کرت چال عبارتند از:
شاخ: ابزاری است که در حفره درون پِش نُواَت قرار میگیرد و با طنابی به محل نشستن بافنده وصل است و برای سفت کردن قسمت بافته شده به کار میرود.
پِش نُواَت: چوب افقی که در پایههای عمودی دستگاه قرار میگیرد که بر روی آن چوبهای کوتاهی قرار دارد که نخهای تار به دور آن پیچیده شده است.
پِش تِک: چوب عمودی که پِش نواَت به آن متصل است.
کَتِل: دو عدد چوب که در قسمت زیرین دستگاه جهت قرار گرفتن پای بافنده تعبیه شده که به وسیله آن بافنده تارها را از یکدیگر جهت بافت و عبور دادن ماکو از میان تار استفاده میکند.
شونه: وسیلهای چوبی که تارها از میان آن گذشته و پس از هر رج بافت بر روی قسمت بافته شده کوبیده میشود.
ماکو: (تا وَر اور) ابزاری چوبی که نخ تُون جهت بافت به دور آن پیچیده شده است.
وَرد: دو چوب موازی به اندازه 50 سانتیمتر که میان تارها قرار میگیرد و میان آن با رشته نخهای کنفی تقسیم شده که تارها از میان آن میگذرند.
قرقره و چرخک: از یک طرف ورد را نگهداشته و از طرف دیگر به وسیله طناب به پِلِ چُو وصل است.
پِلِ چُو: چوبی است افقی در بالای دستگاه کرت چال که قرقره و چرخک را نگه میدارد.
پِی تِک: چوبهای افقی انتهای دستگاه.
پِی نُواَت: چوبی است مدور که نخهای تار به دور آن مانند کلاف پیچیده شده و با حرکت بافنده کلاف نیز باز میشود.
دَس چُو: چوبی است که در زیر دستگاه کرت چال در سوراخی که در پش نوات تعبیه شده قرار گرفته و برای سفت یا شل کردن پارچه بافته شده استفاده میگردد.
تخت کرت چال: قسمت چوبی از دستگاه که بافنده روی آن مینشیند.
تُون: نخهای پود که در داخل ماکو پیچیده شده است.
«در گذشته چادرشبهایی که از ابریشم بافته میشد «دارایی» نام داشت که مخصوص اعیان منطقه بوده است. همچنین در گذشته از دستگاه کرت چال علاوه بر بافت چادرشب، برای بافت جاجیم و سفره و شَمد نیز استفاده میشد.
سفره منسوجی است که بافت آن شبیه چادر شب، ولی ابعاد آن کوچکتر از چادرشب بوده و در بافت آن تنها از نخهایی به رنگهای سفید و آبی استفاده میشود. سفره معمولا در 2 تخته با ابعاد 40 یا 50 سانتیمتر عرض، و طول 1 متر بافته میشد.
سفره بیشتر در زمان کاشت و برداشت محصول برای بردن مواد غذایی و آذوقه به زمینهای کشاورزی مورد استفاده کشاورزان قرار میگرفت. جاجیم نیز درست مانند چادرشب در 5 یا 6 تخته و در ابعاد و رنگهای چادرشب بافته میشود، ولی نخ مورد استفاده در آن باید حتما پشمی باشد و نسبت به چادرشب سخت و خشن است.
اما شمد فقط به رنگ کرم روشن و از پشم است. در مازندران برای رنگرزی نخهای چادرشب بعد از اینکه پشم گوسفند را شسته و با کمک ابزاری به نام چَل و چَلیجه و با استفاده از دو کارد و قیچی مخصوص چیدن پشم گوسفند، کمان، شانه سر و دوک ( شایستهفر، 1389: 61) و طی مراحلی به نخ تبدیل میکردند، آنرا با رنگهای طبیعی مثل پوست انار، پوست گردو و پوست سیب رنگ آمیزی میکردند.
در بافت چادرشب هنگام چلهکشی، نقشه کار تعیین میشود. نگارههای چادرشب نیز به چند دسته تقسیم میشود که مهمترین آنها: 1. خال زبیده چاشنی: که از نخهای آبی و قرمز استفاده میشود 2.
پرچمی: از رنگهای قرمز، سفید و سبز (مانند رنگ پرچم ایران) 3. لاویجی چاشنی: از همه رنگها حتی مشکی و صورتی 4. هملته قرمز که از رنگهای آبی، سفید و زرد استفاده میشود».
چادرشب هم اکنون تنها در شهرهای رامسر، آلاشت، لفور و هزارجریب بهشهر بافته میشود. این در حالی است که هنرمندان این هنر زیبا و دیرینه اکثراً پا به سن گذاشته و دیگر توان جسمی انجام این کار را ندارند؛ ولی علیرغم تمامی مشکلات باز هم با عشق و علاقه سعی میکنند این هنر را زنده نگهدارند اما دیگر جوانان به بافتن چادرشب رغبتی ندارند.
شهرستان نور نیز از جمله مناطقی است که در بعضی از روستاهای آن از جمله روستای «جوربند» هنوز هم چادرشب بافته میشود. این روستای زیبا و سرسبز در 5 کیلومتری شهر چمستان از توابع شهرستان نور قرار دارد.
زنان این روستا از قدیمالایام به کار چادرشببافی مشغول بودند؛ به طوری که در گذشتهای نه چندان دور بیش از 150 پاچال در این روستا وجود داشت که زنان روستایی در وقت آزاد خود به کار چادرشببافی میپرداختند و اوقات فراغت خود را با آن سپری میکردند، علاوه بر آن که کمک خرج خانواده نیز بودند.
اما این هنر زیبا کمکم از رونق افتاد.
منبع :
http://anthropology.ir/
http://hamshahrionline.ir/
www.beytoote.com