در یک چرخش چشم، آنسوی جایی که من ایستاده ام بر فراز بلندترین کوه، که روستای اورامان تخت به پشت سپرده، آثاری به جای مانده از
قلعه اورامان، خود مینمایاند.
ستونها، سنگ
چین یا به زبان محلی مردم اورامان، وو شکه چه ن، بی ملات و بست و واسطه، تنها با تکیه سنگ بر سنگ، بر پای ایستاده اند. چونان سربازانی که هنوز پس از سالیان بسیار، همچنان به نگاهبانی از مرز و بوم و خاندان اجدادی قد راست گرفته اند.
مثل مردان اورامان که هرگز به بیگانه سر نسپرده اند.
قلعه مشرف به روستا، تو را به عمق تاریخ میبرد. به زمانی که هر زن و مرد اورامی، چون دژی استوار در برابر هجوم بیگانگان ایستادند و تا واپس راندنشان از پای ننشستند.
فضاهای خالی میان ستونها، نه تنها روزنه ای بوده برای روشنایی، بلکه چشمی بوده است که از میان آن میتوانستند هر جنبنده ای را به زیر نظر بگیرند و پای هر بیگانه ای را از رفتن باز دارند.
در زمان حکومت
سلسله صفوی بر
ایران و جنگ و گریزهای میان دو دولت
ایران و عثمانی، منطقه اورامان نیز از این تاخت و تاز در امان نمانده است و هر از گاه، دولت عثمانی توانسته چیرگی یابد.
عثمانیان به دست اندازی در این خطه پرداختند و دژ اورامان
...مشاهده کامل متن تخت بارها ویران و دیگر بار به وسیله اورامانیان، بازسازی شده است. اما سالهاست که دژ به حال خود رها شده است.
هیچکس را یارای فراز آمدن در برابر این چشمان تیزبین و هوشیار نبوده است. همه کس و همه چیز در زیر سلطه مردان و زنانی بوده که روزگاری بس دور در این دژ، شب را به روز پیوند زده اند.
پلک بر پلک ننهاده اند، مبادا که بیگانه پای بر حریم حرمت آنان بگذارد. به سرزمینشان، به مرزهایی که نگاهبان آن بودند.
قلعه اورامان مربوط به دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان سروآباد، بخش اورامان تخت، روستای تخت واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۸۰۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
منبع :
http://kordestan.irib.ir/