اندرسم دره ایست در شمال غربی گچسر ، جنوب غربی سیاه بیشه و حاشیه غربی گردنه کندوان در جاده چالوس به کرج.
دره اندرسم در حقیقت شامل سه دره بزرگ است که شروع آنازدره اندرسمبوده،پساز گدشتن از دره "اولا" و "دره چهارباغ" ، به دهکده کوچک "چهارباغ" در کیلومتر پنج جاده "دزدبند" به "دلیر" ختم میشود.روستاهای چهار باغ و دلیر و الیت توسط یک جاده خاکی به طول تقریبی ۱۰ کیلومتر به روستای دزدبن در کنار جاده چالوس وکمی مانده به مرزن آباد متصل میباشد.
شهرت اندرس به آبشارهای آن است. در مسیر اندرس که گاه از میان جنگل و گاه از بین دیوارههای بسیار بلند و صخره ای میگذرد، آبشارهای زنجیره واری وجود دارد که مسافر اندرس راهی جز فرود یا پرش از دل آنها ندارد.
این آبشارها که تعدادشان حدود 30 رشته کوچک و بزرگ است از 5 تا 25 متر ارتفاع دارند و با فرود از هر کدام آن ها، دیگر راه بازگشتی نیست. بیشتر آبشارهای اندرس رنگ هیچ انسانی را به غیر از کوهنوردان حرفه ای به خود ندیده اند.
وجه تسمیه اندرس به زیستگاه دیرینه خرس قهوه ای مازندران در جنگلهای سیاه بیشه باز میگردد. اندرس، کلام خلاصه شده و واژه آمیخته ای از اندرخرس یا دره خرس است.
تنگههای باریکی با 5 الی 15 متر عرض، که دو طرف آنها را دیواره هایی با بیش از هفتاد متر ارتفاع محاصره کرده است و پیرامون آنها را آبشارهایی بلند حراست میکنند.
لازمه گذر از این دره آشنایی کامل به فنون کوهنوردی و صخره نوردی و تسلط به روشهای فرود و مهارت درگیری با سنگ است. عبور از این دره و آبشارهای آن به مبتدیان ابدا توصیه نمیشود زیرا در گذشته شاهد حوادث دردناکی بوده است.
به خاطر شرایط خاص جغرافیایی منطقه امکان بارش باران حتی در فصل تابستان نیز که فصل مناسب برای پیمایش این دره است وجود دارد، و از طرفی حوزه آبریز این دره بسیار وسیع است.
بنابر این به تیمها توصیه اکید میشود حتما شرایط آب و هوایی منطقه را قبل از اجرای برنامه بررسی کنند. بارها پیش آمده است که بارشهای نه چندان شدید حتی در ارتفاعات بالا باعث بروز سیل و ایجاد دشواری در اجرای برنامه و یا حتی بروز حادثه برای نفرات تیم شده است.
پوشش گیاهی دره شتمل درختان توسکا ، توس ، راش ، بلوط ، شمشاد ، افرا ، نارون ، شابلوط و الوی جنگلیبطور پراکنده و بوتههای تمشک و توت فرنگی است.
برای حرکت از مسیر گردنه کندوان، لازم است قبل از تونل و در سمت چپ وارد جاده کنار گذر تونل شویم. در مسیر گردنه کندوان به سمت بالاترین نقطه ارتفاع میگیریم و در دوراهی بین راه، باز هم مسیری را انتخاب میکنیم که ما را به ارتفاع بالاتری هدایت میکند.
بعد از ۲۰ دقیقه طی مسیر در جاده فرعی به ساختمانهای مخروبه ای میرسیم که مربوط به مخابرات است. این جا آخرین نقطه ای است که میتوان با ماشین مسیر را طی نمود.
در ادامه ابتدا مسیر به سمت غرب میباشد که مسطح گاهاً با سربالایی ملایم است، سپس روی یالی به سمت جنوب غربی به حرکت ادامه داده، بعد ازحدود 2ساعت به سمت شمال غربی ادامه مسیر میدهیم.
بعد از آن مسیر سراشیبی تقریبا تند دارد که به بستر رودخانه منتهی میشود.بعد از رسیدن به بستر رودخانه که مجموعا در حدود 4 ساعت زمان نیاز دارد، یک ساعت و نیم نیز باید در بستر رودخانه پیمایش مسیر کرد تا به ابتدای دره رسید.
مسیر دیگر که از روستای آزادبر شروع میشود در انتهای یک جاده فرعی از جاده چالوس قرار دارد. این جاده با تابلو به طرف غار یخ مراد در نزدیکی روستای حسنکدر مشخص شده و به طرف غرب از نزدیکی روستای کهنه ده و از زیر دهانه غار یخ مراد میگذرد و در ادامه به روستای آزاد بر میرسد.
در این مسیر، راه پا کوب با پیچهای پشت سر هم به طرف غرب و شمال به گوسفندسرای مرد آبادیها میرسد که چند خانواده افغان درون چادرها در آن زندگی میکنند.
در نزدیکی این محل که به دره اندرس اشراف دارد، کف مسطح دره دریاچهای پر شده از رسوبات است و یک نیزار وسیع در وسط آن قرار دارد.
گزارش صعود تیم کوهنوردی مهر اراک:
قبل از ورودی تونل کندوان کیلومتر 75 جاده از جاده قدیمی و کنار گذر تونل در محل اطاقک نگهبانی مستقر شده و بعد از تعویض لباس و تقسیم لوازم فنی و گروهی و صرف ناهار و پارک ماشینها در همین محل از جاده پاکوب روبرو ی اتاقک نگهبانی بطرف دره اندرس که مقصدمان بود حرکت کردیم .
در این جاده پاکوب در هوایی مه آلود که بر اثر کاهش دید، مرتبا مختصات دره اندرس بوسیله جی پی اس چک میشد با وجود این خطا زیاد بود ومرتبا" راه را گم میکردیم.
در راه از صدای زنگوله گله، چوپانآن رایافته واز او اطلاعات محلی را کسب و ادامه داده تادر روی گردنه مشرف به روستای آزادبر با ارتفاع3336 متر ومختصات ( GPS (N36 10 07.3 E51 16 15.9 از مسیر پاکوب بطرف شمال غربی ادامه دادیم و مجددا در همین مسیر و روی گردنه از راهنمایی چوپانان محلی بهره برده و پاکوب را بدنبال آنان تا یک ساعت دیگر ادامه دادیم و در یک پیچ که چوپانان بطرف چپ جهت حرکتمان یا شمال شرقی پیچیده بودند بر اثر مه شدید رد پاکوب را گم کرده و اشتباها" یک مسیر مال رو که بطرف پایین را در پیش گرفته و ارتفاع کم کردیم در پایین دست این گردنه یک چوپان افغانی را دیدیم که بسیار خونگرم و مهربان بود و از او مسیر را جویا شدیم که متوجه شدیم اشتباه رفته ایم بعلت نزدیک شدن شب و تاریکی تصمیم گرفتیم در همان نزدیکی اطراق شبانه و کمپ بزنیم و جان محمد چوپان نیز با قاطرش مقداری از بارهای ما را تا محل کمپ که نزدیک یک چشمه بود حمل کرد که بسیار در کار ما موثر بود سپس به دنبال چشمه که آدرس آن را گرفته بودیم رفتیم که بر اثر مه شدید یک ساعت طول کشید تا آن را پیدا کردیم خلاصه شب را در هوای مه آلود و سرد همراه با مه بارش در ارتفاع 2500 متری بسر بردیم.
صبح روز بعد که آفتاب تابش کرد لباسهای خیس و کفشهای خیسمان را خشک کردیم و یک ساعت بعد حرکت آغاز شده و در بالای یال مشرف به گردنه دره آندرس مجددآ جان محمد ( چوپان ) را دیدیم و از راهنمایی او استفاده نموده و به طرف گردنه حرکت نمودیم که متآسفانه بازهم یک گردنه را اشتباه رفتیم در دره ای جدید و ناشناخته.
مسیر مختصات GPS را ادامه داده تا در پای یک آبشار بلند متوقف شدیم و فهمیدیم مسیر را اشتباه آمده ایم در آنجا ناهار را صرف کرده،،،،، مسیر بالای آبشار را در سمت چپ (شمال )که شیب بسیار تندی داشت ادامه داده تا به بالای یال و مسیری پا کوب رسیدیم که از آن سرازیر شده و بعد از افت و خیزهای فراوان به ابتدای دره آندرس رسیدیم و بستر پهن دره را ادامه داده و حدودآ 1200 متر تا به نیزارهای بستر پهن دره رسیده و در آنجا کمپ زده و دو نفر از تیم برای شناسایی به طرف دره و آبشارها حرکت کرده و مسیر بالادست دره آندرس تا یک گردنه که مسیر پاکوبی داشت را طی کرده تا کار فردا جلو بیافتد سپس تا قبل از تاریکی هوا به کمپ برگشتند.
بچهها چادرها را زده بودند و آتشی برپا کرده و در کنار آن لباسها را خشک نموده و در هنگام صرف شام راجب برنامه فردا گفتگو کردیم که از آبشارها فرود رویم یا اینکه مسیر یالهای بالادست دره را ادامه داده تا به تآسیسات سد سیابیشه برسیم که مختصات آنرا قبلآ در برنامه دره کمجل ذخیره کرده بودیم.
بعد از صحبت و مشورت نظر خواهی به علت مه آلود بودن چند روزه هوا و سردی هوا و سرد بودن آب تصمیم گرفته از دره مشرف به آبشار 4 به داخل دره فرود رویم.
صبح روز بعد ساعت 8 حرکت و1 ساعت بعد به محل دره مشرف به آبشار 4 رسیده که بر اثر کم توانی بعضی از اعضای تیم تصمیم گرفتیم همان مسیر یالهای بالای دره را ادامه داده و مسیر کوهستانی و جنگلی بالای دره اندرس را طی کنیم تا سد برسیم .
در ادامه به یک دشت پهن در بالای یالهای مشرف به دره آندرس که پوشش گیاهی انبوهی همراه با گلهای آتشین خشخاش،رسیده ، ناهار را صرف و در ادامه مسیر به یک نهر آب وچشمه رسیدیم و در نزدیکی آن بر اثر رانش زمین مسیر پاکوب پایین رفته و بهم خورده بود و بسیار لغزنده و باتلاقی بود .
از آن عبور کرده و به یک مسیر سنگلاخی بعد از نهر که به آب رودخانه دره اندرس میپیوست، رسیده...مسیر پاکوب را پیدا نکرده و همانطور ادامه داده تا ساعت 6 غروب.
یک شیب بلند و خطرناک از داخل دره و مسیر نهر که آب نداشت را طی کرده و در برخی مواقع مه شدید و بارندگی پراکنده داشتیم...ارتفاع به حدود 2900 متر رسیده،منطقه جنگلی، شیب بسیار تند و مه شدیدی هم فضا را گرفته بود تا اینکه به بالای قله ای رسیدیم با ارتفاع 3000 متر. در جنوب قله، دره با دیواره بلند وجود داشت که بایست فرود و کار فنی انجام میشد.
مسیر دیگر بطرف شمال شرق ودر جهت سد ، را یکی از بچههای تیم بدون کوله برای شناسایی بالا رفته که به یک تپه تخت منتهی میشد که با علامت او همگی راه پرشیب تا بالای قله را ادامه داده و از آن سرازیر شدیم.به یک چشمه و گوسفند سرا رسیده که نام آن را نمیدانستیم.ساعت 7:30 غروب است در آنجا کمپ زده و 2 نفر برای شناسایی مسیر فردا به طرف یال مقابل قله ای که از آن فرود آمده ایم فرستادیم که طبق مختصات GPS به مسیر پارک ماشین هاحدودآ 8km هوایی مسافت داشت.
بقیه اعضای تیم مشغول برپایی چادرها و 2 نفر نیز برای آوردن هیزم میروند.
شب را در کنار آتش گونهای وحشی و در هوایی مه آلود سپری کرده و صبح روز بعد در حین صرف صبحانه ماری مشاهده شد و از آن عکس گرفتیم در همان موقع یک نفر محلی با قاطر عبور میکرد که دوستان با دیدن وی بسیار خوشحال شده و از او راهنمایی خواستند و او اطلاعات محلی زیادی در اختیار ما قرار داد.
پس از جمع آوری کمپ حرکت از جاده پا کوب که طبق گفتههای محلی به سد سیا بیشه میرسید ،حرکت نمودیم و بعد از ادامه یک ساعت در قسمت پر علف و سنگلاخی مجددآ راه چند قسمت میشد و بر اثر مه راه را اشتباه رفته و در دره ای که آبشاری در آن جاری بود رسیده.دره جدید با آبشارهای متعدد مختصات آن در GPS ذخیره شد تا در آینده مورد بازدید و اکتشاف قرار گیرد.
سپس 2 نفر از بچههای گروه را به طرف پایه کوه فرستاده تا راه پاکوب را پیدا کنند و بعد از 30 دقیقه موفق شدند مسیر پاکوب را بیابند و به نزد ما برگشتند و حرکت را به طرف جاده مال رو آغاز نمودیم و سعی کردیم با وجود مه که گاهی شدید میشد مسیر را گم نکنیم ،درهمین راه باز هم ماری سرراهمان سبز میشود و ما هم ازش عکس میگیریم ،، مسیر را ادامه داده، تا به روی یک گردنه و سپس به منطقه جنگلی مشرف به تآسیسات سد سیا بیشه وارد شده و بعد از افت و خیزهای فراوان و شیب هایی با درجههای مختلف و عبور از کنار 2چشمه به جاده ماشین رو رسیده و ساعت 3 عصر به تآسیسات سد رسیدیم در همین راه نیز چندین جای پای خرس که با بچه هایش بود،دیده شد، از آنجا عکس گرفتیم.
در گفت گویی با اهالی متوجه شدیم که این منطقه حدودآ یک ماه است که دائمآ مه آلود است که باعث خستگی آنان نیز شده بود و در کنار جاده چالوس که ترافیک نیز داشت.
با یک وانت به طرف محل پارک ماشینها در جاده فرعی به کنار گذر تونل کندوان بعد از 40 دقیقه رسیده با بار زدن کولهها و سرشماری وسایل فنی در ساعت 4 عصر به سمت اراک حرکت کردیم.
منبع :
http://www.mehrcg.ir/