سوابق تاریخی فرش
ترکمنترکمنهای
ایران در منطقه
ترکمن صحرا واقع در مرز شمالی
ایران و جمهوری ترکمنستان و همچنین در قسمت شمال شرقی خراسان زندگی میکنند. اغلب ترکمنهای
ایران را طوایف یموت، گوکلان، سالیر و همچنین ساریق و تکه تشکیل میدهند.
مردم
ترکمن اگر چه اصالت خود را حفظ کرده اند، سنتهای فراوانی را چه در جنگهای قبیله یی، چه در جنگ با همسایگان و چه تحت تأثیر فرهنگهای مسلط همسایگان از دست داده اند، به طوری که پیگیری تاریخ آنان کار آسانی نیست.
این قوم بیش از هر کالایی به فرشهای خود علاقمند بوده و آنها را به شکلها و اندازههای گوناگون میبافته اند تا نیازهای متنوع زندگی کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی را برآورد، نمادهای آن نوع زندگی را یادآوری کند و مایهی شادی زندگی کوچ نشینی باشد.
بنیاد اقتصادی زندگی اغلب
ترکمن ها، مثل همهی عشایر، دامداری است. با وجود این، اوضاع جغرافیایی و سیاسی گاه امکانات بهتری مثل کشاورزی را فراهم میآورد.
زنان عشایر و از جمله ترکمنها در انواع بافتهها چنان کاردان و مسلط بودند که با سادهترین ابزارها مجموعهی متنوع و شگفت انگیزی
...مشاهده کامل متن را ایجاد میکردند که گاه، به ویژه هنگام عروسی، بر روی شتر و اسب به نمایش گذاشته میشد.
در عین حال، همین فرش ها، هر اندازه با دقت و زیبا بافته شده بود، زیر دست و پا و در زندگی گذرا و ناپایدار و در عین حال پر غرور و حادثهی ترکمنها از بین میرفت.
به همین دلیل، تنها نمونه هایی باقی مانده است که یا پیشامد یا دست بیگانه یی که با اعجاب و تحسین به سوی آنها رفته، انواع قابل توجهی را از گزند روزگار نگه داشته است.
کهنهترین این نمونهها از قرن دوازدهم هجری (هیجدهم میلادی) عقبتر نمیرود، و به همین دلیل، تاریخ قالی ترکمن اساساً روشن نیست.
از میان قبایل مختلفی که قالیبافی در آنها رواج داشته است (در قرون گذشته) فقط نام سه قبیله کهنه به جای مانده که از قالیبافی آن سختن رفته است: سالور، چدر (جولدر، دولدر) و ایمدلی (ایمور، المور).
کهنهترین و عمدهترین قالیهای ترکمن از قرن نوزدهم میلادی، باقی مانده است. در عین حال که بافت قالی در بین برخی از قبایل ترکمن تأیید نشده است، چندین قبیله که قدیمتر، بزرگتر و نیرومندتر از همه هستند قالی میبافته اند.
ایلهای بزرگی چون سالور، تکه (که منشعب از ایل سالور است)، ساریک، یموت و ارساری و چدر از قدیمترین ایلاتی بوده اند که قالیبافی در آنها رواج داشته است و هر کدام از آنها نقوش مربوط به قبیله خود (توتم) داشته اند.
تاریخ قالی ترکمن انعکاسی از تاریخ این قوم است. همچنان که در مورد تاریخ هیچ قبیله یی نمیتوان با اطمینان سخن گفت، بیان تاریخ قالی ترکمن نیز خالی از اشکال نیست الگوی کلی قالی ترکمن نشان از تحولات شدید ندارد، زیرا به صورت نقشهای تکراری باقی مانده است.
این نقشها در ایران بیش از ششصد سال سابقه دارند و در بسیاری از مینیاتورهای قرن هفتم هجری به بعد منعکس شده اند. از آنجا که کهنترین قالی به دست آمدهی جهان نیز دارای نقشهای تکراری است، باید پذیرفت که نقشهای ترکمنی در یک مرحلهی ابتدایی باقی مانده اند.
ساختار
تار و پود قالیهای ترکمنی در بعضی از موارد از پشم است و آنها از پشم گوسفندان خود برای بافتن چنین فرش هایی استفاده میکنند. قالی ترکمن را زنان بر روی دار افقی و در درون چادر میبافند، در نتیجه بافت قطعات کوچکتر، رواج دارد.
علاوه بر قالی، انواع دیگری از بافتههای فرش و گلیم گونه نیز که عمدتاً کاربرد ویژه ای دارند در مناطق ترکمن نشین تولید میگردد که از آن جمله میتوان به خورجین، آلمالیق و اجاق باشی اشاره کرد.
امروزه ترکمنها، بیشتر به بافت پشتی قارچین مشغولند و تقریباً انواع دیگر بافتهها را به فراموشی سپرده اند و اغلب به بافت یک نوع قالیچه مشغولند. گاهی برخی بافندهها از سر تفنن کیف هایی هم برای خانمها میبافند.
امروزه پلاس یا گلیم خیلی کم بافته شده و اجاق باشی یا آلمالیق دیگر بافته نمیشود.
بهترین بافتههای قالی ترکمن مربوط به ایل تکه است. تعداد بافتههای ایل تکه کمتر از بافتههای دو طایفه یموت است، آتابای در کیفیت بافندگی سپس از تکه قرار دارد و بیشترین حجم قالی را تولید میکند.
جعفربای سپس از آتابای قرار دارد و تولید آنهم کمتر است.
نوع گره قالیهای ترکمنی هم ترکی و هم فارسی است. ایل تکه بیشتر از گره ترکی استفاده میکند ولی در سایر مناطق گره فارسی هم استفاده میشود.
شیرازه متصل در قالیهای ترکمنی به کار میرود و گلیم بافی فرشهای آنها از نوع فارسی است. بیشتر قالیهای ترکمن از نوع درشت باف هستند ولی در ایل تکه که بیشتر از ابریشم استفاده میکنند، ریز بافی تا حد رجشمار ۴۰ و ۵۰ دیده میشود.
مهمترین ویژگی فنی بافت قالی آنها تک بوده بودن قالی آنها است (تک پود نازک) که به همراه قالیچههای بلوچ از بارزترین نمونههای این شیوه در این زمان هستند.
به طور کلی میتوان گفت فرشهای ترکمن تخت باف هستند.
طرحهای رایج
نقشههای ترکمنی اصیل همه تکراری هستند، یعنی از تکرار یک یا چند نقشمایه شکل میگیرند. جان تامپسن ویژگی نقوش قالی ترکمن را اینگونه توصیف میکند: « ویژگی بافت ترکمن «گل» است.
هر کسی روزگاری عملاً در این اندیشه رفته است که این نقشهای دقیق چه معنایی دارد. اغلب نظریهها میگویند که نقشهای قالی ترکمن نشانه چیزی است، از جمله نظام آبیاری و مزارع، چادرهای یک اردو، و انواع گل.
اندیشهی دیگر این است که نقشهای ترکمن از طرحهای در هم رفته و رایج دورهی تیموری گرفته شده است. این نظریه مبتنی بر شباهت گلهای ترکمنی است با نقشهای قالی هایی که در مینیاتورها تصویر شده است.
متاسفانه شباهت فقط سطحی است.
نقشهای تمرکز یافته از جمله نیلوفر آبی، شقایق، ابر، موج و نمونههای دیگر رایج هنری از شرق به هنر آسیای مرکزی راه یافته اند. آنها را از قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی) در قالی ترکمن و از قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) در قالیهای ایرانی میتوان دنبال کرد.
به عقیده او ترکمنها نقشها را متمرکز (درهم فشرده) میکرده اند. انزوای فرهنگی آنان را در حفظ طرحهای کهنه کمک کرده است. اگر نقشی در قالی قدیم ترک (عثمانی قدیم و ترکیه امروز) پیدا شود کلید کار است.
طبیعی است که تا همین حد اشکالات فراوانی بر این نظریه وارداست، به طوریکه میدانیم، «نیلوفر آبی» یا لوتوس از کهنترین زمانها در هنر ایرانی رایج بوده است و در آثار پس از اسلام نیز همیشه دیده است.
به عقیده جان تامپسن حلقه ابر نماد هر گونه حلقه، روزنه و امثال آن است. و رواج این نقش در قالیهای ترک (آسیای صغیر) را به شکل گیری گل ترکمنی مربوط میداند.
این حلقه ابر شناخته در ایران «میله بندی و در میان ترکمنها تمیر چین» (آهن چین) است و در نقش قالی بر مینیاتورهای قرن هشتم هجری دیده میشود.
جان تامپسن ترنج هشت گوشه قالی ترک در قرن دوازدهم هجری را منشأ گلهای ترکمنی میداند در حالی که تنها بخشی از ظاهر آنها به هم شباهت دارد. و نموداری نیز در این مورد ارائه داده است.
مهمترین مسأله در این است که محققانی نظیر تامپس هیچ گاه به نام اصلی این گلها توجه نمیکنند.
در صورتی که گلی از حلقه ابر یا هر چیز دیگر گرفته شده باشد باید نشانی هر قدر هم کوچک و ناچیز از آن سرچشمه در این گلها باشد، در حالی که حتی یک نمونه نمیتوان یافت که آنرا بتوان به هنر چین یا آسیای مرکزی پیوند داد.
ترکمنها گلهای اصلی قالی خود را نامهایی داده اند که صورت مهمترین آنها و معنی نام آنها مسائل بسیاری را روشن میکند.
«و چه زیبا گفته است بوگولیوبرف محقق نامی فرش ترکمن»
در فرش ترکمنی، ما به یک منبع زیباشناختی از کار و تلاش گروهی بر میخوریم که طی نسلهای متوالی گرد آمده است.
بهترین و زیباترین آنها حفظ شده و اگر خطری در کمین این باز ماندههای گرانبهای زمانهای دور دست و کهنه باشد همانا، شرایط تمدن و تاراجگری زندگی کنونی ماست.
مهمترین گلهای قالی ترکمن
اکثر نقوش قالیهای ترکمنی از آنجائیکه بر گرفته از اشیاء کاربردی خاص و یا نمونههای طبیعی مشخص هستند لذا در اکثر موارد به همان نام، موسوم شده اند.
که برای نمونه موارد زیر را ذکر مینمائیم:
فیلپی گول به معنی نقش کف ای فیل. نام گل بزرگی است. (قابل مقایسه با چپات اشتر در سیستانی به معنی کف پای شتر).
چمچه به معنی چمچه یا چمچه. چمچه لغت فارسی است به معنی قاشق گود.
کجبه به معنی کجاوه و گرفته از تلفظ بسیار قدیم واژه یعنی کجابه
گولی گول به معنی نقش گل گلدار و آن نقش مایه یی است دارای گلهای ریز
دغا به معنی طلسم.
در ترکی ریشه ندارد و همان دعاست.
سکیز کله به معنی هشت کله. ترجمه از فارسی است.
سکیز قاپی به معنی هشت در.
چرخ پلک به معنی چرخ فلک.
آینا؛ آینا گل به معنی نقش آینه.
آت ایاقی پای اسب به تقلید از فیلپی گول.
آدینه که به معنی اذین (زیور) است و به شکل یک زیور زرین هم هست.
آینا؛ آینه؛ آیناقوچک (ترکیبی از آینه و قوچک).
اتنک، آذین )آذینک)؛ آلا و ترکیبهای بسیاری با آن (سرخ، چند رنگ)؛ آق سرای (سرای سپید)، آلتی بازار (شش بازار، تقلید از چهار بازار، چهار سوق فارسی)؛ آلماباغی (باغ سیب)؛ اره گل (ترنجی که حاشیهی دندانه دار، مثل اره دارد)؛ بادام؛ برکرک (رگبرگ)؛ بستان (بوستان)؛ بغلک (بغلک ستون، اصطلاح معماری)؛ بوتا (بوته، بته)؛ بورک (سه گوشه، سیستانی: بورک)؛ پارسی گل؛ پچ (پیچ)؛ پنجه گیره (دستگیره، پنجه گیره)؛ تاواقچا (طبقچه)؛ ترس حلقه (حلقهی بر عکس)؛ تکبنت (ترک بند)؛ تمیر چین گل (ترنج آهنین، ترنج دارای میله بندی)؛ تومار (طومار)؛ تویه تاپان (پای شتر، سیستانی: چپات اشتر؛ این اصطلاح ترکمنی، ترجمه است.)
سکر گل (شکر گل، گلشر)؛ سکر گیشیک (آب نبات)؛ تلبرگ (رگبرگ)؛ جودور (چاودار، جودانه)؛ جوز (جوز، گردو)؛ چتنک (چیده، شطرنجی، سیستانی: چیتانک)؛ چمچه (چمچه)؛ چووال گل (ترنج جوال)؛ قارچین گل (ترنج خورجین)؛ خمتز (خمتاز، قیقاج)؛ خوناوا (خونابه، لکهی سرخ)؛ هراتی (شبیه ماهی درهم)؛ دالموچ (دالموش)؛ دغا (دعا، بازوبند)؛ دغدن (داغدان)؛ رگمه (رگه، ردیف)؛ زولفی زر (زلف زر، رشتهی زرین)؛ زنجیر لیک (زنجیره)؛ ساری گیره (گیرهی زرد؟)؛ ساندیق (صندوق، نوعی ترنج، مقایسه کنید با کلاردشت: صندوقی به معنی ترنجدار)؛ سگداغ گول (گل سگداغ، داغ سگ)؛ سیمک؛ شخک (شاخک)؛ شهی نوز (شهنواز)؛ شیر پنجه (پنجهی شیر)؛ غازایاق (پای غاز، پنجهی غاز)؛ قچک (قوچک، سر قوچ)؛ کاساکلکن (کاسهی گلکن، کاسهی گلین که از خود نقش دارد)؛ کرمک (نقش ریز)؛ کمر (کمر)؛ کله (کله)؛ کویر گه (دنده، ترجمهی غلطی از دندانه)؛ گلین بارماق (انگشت عروس، ترجمه از فارسی؛ در فارسی انگشت عروس، ابروی عروس و ... نام چند نقش است)؛ گول (گل)؛ گولی گل (گل گلدار، ترنج گلدار)؛ قورباغا (قورباغه)؛ گولپر (گلپر)؛ گومبذ (گنبد)؛ گیجک (کجک، زلفین)؛ گیره (گیره)؛ گیلیم (گلیم، نقش گلیم)؛ مشتی (مشهدی)؛ مورغن (مرغان)؛ میحراب (محراب، مهراب)؛ نقشی گشت (نقش گشت، شطرنجی)؛ نلداغ (نعلدان، داغ حاصل از نعل) و تعدادی دیگر.
اکثر نقشمایهها نام ترکی دارند ولی ممکن است در میدان هر قوم دیگری دیده شوند. مثلاً داراق (شانه) از منتهی الیه شمال قفقاز تا میان لرها قشقاییها و بلوچ ها؛ سو (آب)، آق سو (آب روشن) حاشیه باریکی است که در تمام ایران آب یا راه نامیده میشود، آل منجیک (منجوق سرخ) حاشیه ای از دامنههای ریز است که در ایران منجوق مروارید و امثال آن نامیده میشود.
بعضی از نقشمایههای آنان هم به اعتقادات قبل از اسلام بر میگردد مثل القم (نوعی نشان)، بش آی (پنج ماه) و گرنه انواع گل (göl) یا آبگیر (برابر ترنج یا حوض فارسی)، جولبارس تاپان (پای پلنگ)؛ دیرناق (ناخن)، اریک گول (گل زرد آلو)؛ ایاق (پا) و ... نامهای عادی برای نقشهای معروف است.
در آثار مردم شناسی به برخی از نشانههای کهن ترکمنها نیز بر میخوریم، نقشهایی مثل نر و ماده (از نقشهای اصیل قوم کوچ نشین) طلسم و امثال آن، دیده میشود.
میتوانیم بگوییم که اصولاً عشایر به حسب فرهنگ و نوع زندگی خود نمیتوانند نقشمایه هایی پیچیده داشته باشند و اگر اتفاقاً مورد پیچیده ای پیش آید نشان ذوق آزمایی است و بهترین نمونه آن در میان قشقاییها است.
دسته یی از گلهای ترکمن به نام ایل معروفند و معمولاً با نام ایل به کار میروند، مثل سالور گل، تکه گل و ... از قدیمترین نمونههای قالی ترکمن تا کنون، اینها مهمترین نقش مایههای قالی این قومند و در واقع بیش از هر نماد یا نشان دیگری، دلیل وابستگی بافته به ایل ویژه یی هستند.
دقت در این گلها چیزی از علائم قومی، مثل نشان یا توتم را کشف نمیکند. این گلها اساساً هشت ضلعی هستند اما گاه تغییراتی میکنند. در این تغییرها زائدهها یا تزیین هایی به قالب اصلی اضافه میشود.
تغییراتی بیرون هشت ضلعی ها، اضافه شدن قطعات ذوزنقه شکل است که در همهی اضلاع صورت میگیرد ولی هیچوقت بیش از نیمی از طول ضلع را نمیگیرد. در دو ضلع جانبی کنگرهی بزرگی هم افزوده میشود که ذوزنقه را در بر میگیرد.
شکل اصلی معمولاً دارای دو محور است و این محورها فقط در پهلوها تا منتهی الیه کنگرهها ادامه مییابد و به این ترتیب معمولاً تمام گل به وسیلهی این دو محور به چهار قسمت متقارن تقسیم میشود.
در درون هشت ضلعی ممکن است هشت ضلعی دیگری، یک تا سه چهار ضلعی تو در تو یا شکل هایی با اضلاع موج دار پدید آیند. در فاصلهی این شکلها تزیینهای اضافهتری مثل گل (شبدر، گشنیز یا جعفری)، مرغ، میله بندی، خاج، ضربدر و ... قرار میگیرد و به این ترتیب مجموعهی گل به صورت یک نقش پیچیدهی اسرار آمیز جلوه میکند.
گل
یکی از نقش مایهها که اکنون در قالی ترکمن دارای بیش از بیست شکل مختلف و به ویژه نوع خاصی در هر ایل، طایفه یا حتی تیره است، همان چیزی است که در میان همهی ترک زبانان هم به گول معروف است و در میان عشایر و روستاییان فارسی زبان حوض نامیده میشود.
گل ترکمنی همان ترنج ایرانی است و در نقشهی قالیهای ترکمنی تکرار میشود. این نوع نقشه، یعنی نقشهی با گلهای تکراری (ترنج ترنج) تا پیش از دورهی تیموری در قالیهای گرانبها و درباری ایران رایج بوده است و در مینیاتورهای قرنهای هشتم و نهم و اوایل قرن دهم هجری دیده میشود.
اکنون گلهای ترکمن دو دسته اند. دسته یی بسیار شبیه به هم، به طوری که اگر آنها را با هم مقایسه کنیم، میتوانیم به این نتیجه برسیم که احتمالاً سرچشمهی همهی آنها یکی بوده و در ذوق آزماییهای قومی از هم فاصله گرفته اند.
از جمله:
دستهی دیگر گل هایی که شباهتی به گلهای دیگر ندارند و احتمالاً هر یک سرچشمهی جداگانه یی داشته اند، از جمله:
ساندوق (صندوق)
را هم باید از انواع حوض شمرد؛ دستهی دیگری از نقش مایههای ترکمنی مانند قچک؛ بوینوز یا موینوز (شاخ)؛ آلتی ایپ (شش بند)؛ دورلی قچک؛ قوچکر؛ همهی انواع قوچکرک؛ موئیز (شاخ)؛ عمده یی از انواع پودک؛ سینک؛ زنجیر لیک؛ شخک؛ سکیز کله (هشت کله) و حتی او شورمه همه دارای یک سرچشمه هستند و میتوان آنها را با هم مقایسه کرد.
چخماق
نقشهای خان قمچی؛ ایت قویروق؛ زر حلقه (در متن: سر حلقه)؛ ساری ایچان؛ ترس حلقه (در متن: ترس خلقه)؛ القم؛ باقیشتاچکسی (در متن: bāgištačakasi)؛ چخماق (در متن: čakmak)؛ تویه میون؛ رگمه و انواعی از لجک دارای سرچشمهی مشترکند.
خمتاز
عده یی از نقش مایههای معروف به خمتاز (در متن: chamtos)؛ لیوف (lyuf) و مارک (در متن: morak) یکی هستند.
تعویذ
سرباز از نوع دعا و القم است؛ خیزابی یا سگ زنجیری ترکمن (آلمانی laufender hund ) که عقرب زرد (ساری ایچان)، شمرده شده است و انواعی از سیرغا (گوشواره) یکی هستند و همه از انواع تعویذ (دعای بازوبندی برای دفع چشم زخم) و امثال آن گرفته شده اند و القم و دعا را به خاطر میآورند.
رنگبندی
فرش ترکمن، در دورانهای گذشته، تنها از رنگهای گیاهی و سنتی بهره میگرفته است، اما در فاصلهی دو جنگ بین الملل، رنگهای طبیعی که معروفترین آنها روناس و قرمز دانه بود از بین رفت و رنگهای شیمیایی جای آنها را گرفت.
از ره آورد این جنگها، از بین رفتن رنگ سرخ تیرهی (فلفلی) قدیم بود که به جای آن قرمز روناسی (آنیلین)، استفاده میشود.
رنگ در فرش ترکمن محدود است. فرش ترکمن تنوع رنگ آمیزی فرشهای دیگر نقاط ایران را ندارد. سابقاً پنج رنگ (سفید، سیاه، سبز تیره، لاکی تیره، و لاکی متمایل به زرد در فرش ترکمنهای ایران به کار میرفت ولی هم اکنون با تلاش افرادی همچون نیاز جان نیازی این رنگها به عدد دوازده رسیده است تا فرش ترکمنی ایران بتواند گاهی در راه پیشرفت بگذارد.
رنگهایی که او افزوده عبارتند از: طوسی، دارچینی، عبایی، قهوه اییروشن، قهوه یی تیره، طلایی، نخودی و آبی آسمانی، زیتونی، سرمه یی، سبز، مشکی، لاک
رنگرزی
ترکمنها رنگها را از گیاهان مختلفی همچون روناس، برگ مو، پوست انار، پوست گردو، اسپرک به دست آورده و برای رنگ قرمز از قرمز دانه استفاده میکنند، رنگ سرمه ای نیز از نیل بدست میآید.
امروزه، اگر بافنده ای بخواهد اصالت فرش ترکمنی را حفظ کند، از رنگرزی گیاهی استفاده میکند ولی با این همه در برخی رنگها، ناگزیر برخی مواد شیمیایی به کار میبرد که جز این هم چاره ای نیست.
«نقشهای قالی ترکمن با رنگرزی ثابت بافته نمیشوند بلکه تنوع محدودی دارند و این تنوع بیشتر تاریخی است تا جغرافیایی، مثلاً در بافتههای قرن سیزدهم هجری ترکمنها، رنگ آبی ویژه یی (نیلی، کبود) به کار میرفته که در قرن چهاردهم متروک شده ولی هم اکنون به یاری هنرمندان از نو زنده شده است.»
منابع:
ترکمنهای جهان، مراددوردیف، شهرات قادیرف، ترجمه امانگلدی ضمیر، انتشارات درخت بلورین، تهران چاپ اول 79.
فرشهای ترکمنی، بوگولیوبوف، ترجمه ناز دیبا خزیمه علم، تهران موزه فرش ایران 1356.
نقشهای قالی ترکمن و اقوام همسایه، علی حصوری، انتشارات فرهنگان، چاپ اول ۱۳۷۱.
نیاز جان و فرش ترکمن، ذبیح الله بداغی، انتشارات فرهنگان، تهران، چاپ اول 1371.
http://trtturkmen.blogfa.com/category/21