کوه سلطان زنجیر که با نامهای زنجیر وسلطان سنجر نیز شناخته میشود، با ارتفاع 3225 متر یکی دیگر از کوههای سترگ و زیبای آذربایجان که در محدودهی شهر زنوز و در 33 کیلو متری شمال غربی مرکز شهرستان اهر واقع شده است.
کوه سلطان سنجر که توسط اهالی امروزه سلطان زنجیر نامیده میشود در شرق شهر زنوز قرار دارد و علت نامگذاری این کوه بنام سنجر بدلیل این بوده که، وقتی سلطان سنجر، آخرین پادشاه سلجوقیان در یکی از جنگها از قراختائیان شکست میخورد و در کوههای این منطقه آواره میشود به پیرعابدی که در این کوه کلبه ای داشته، پناه میآورد ومدتی در آنجا میماند.
بدین جهت این کوه به عنوان مخفیگاه سلطان سنجر مشهور میشود. امروزه آرامگاه پیر زاهد بعنوان زیارتگاه مورد توجه شهروندان و شهرهای همجوار میباشد. لیکن به جهت پوشیده بودن آن از برف در تمام فصول تنها امکان صعود در ماههای گرم سال برای عموم میسر است.
همچنین این کوه بواسطه ارتفاع مناسب و برفگیری خوبی که دارد منشأء رودخانه زنوز چای و همچنین مناطق پیرامون این کوه از جمله آبشار گل آخیر که دارای ارزشهای گردشگری مناسب است.دره زنوز از حوزه آبگیری آن بهره مند است و یکی از ارکان توسعه کشاورزی و باغداری در مناطق اطراف زنوز میباشد .
آیین زیارت پیر سلطان زنجیر
در نزدیکی این کوه روستایی به نام دویوجان قرار دارد که هر ساله در این روستا آیینی با شرکت همهی زنان و مردمان روستا روی میدهد که بنا بر آن، ظهر نوزدهم تیرماه از روستا خارج شده و دسته دسته همراه زنان و بچهها به سوی «پیر» یا «سلطان سنجر» که سلطان زنجیراش میگویند حرکت میکنند.
حصار این پیر از سنگ است. مردم بخشی از راه خاکی را با تراکتور و بقیه را با پای پیاده میپیمایند.
عصر پیش از فرو رفتن آفتاب بر بلندی کوه سلطان سنجر رسیده و در میان سنگهای تلنبار شده جای میگیرند تا پیش از برآمدن آفتاب شاهد گوسفندانشان باشند که بر گرد پیر میچرخند.
این نمایش برای سلامتی و پربرکت بودن دامهایشان خوب است. داستانهایی از این آیینها بر سر زبانهاست که اعتقادشان را بر آن بیشتر میکند. اطراف «پیر» پر است از خانوادههایی که شب را بر سر آتش به سر میبرند و جوانانی که بر بلندی این کوه با احساس غرور از آیندهی برنامههاشان سخن میگویند.
از این بلندی روستای زنوزاق، زنوز و مرند دیده میشود. این پیر از آنِ مردمان زنوز است که فقط در این روز از سال روستاییان دویوجان زائر آن میشوند.
گزارش صعود توسط تیم " گروه¬کوهنوردی¬وکوهپیمایی¬کمتال سردرود"
ما وارد شهرستان زنوز شدیم. این شهرستان که در دامنه کوهستان سلطان سنجر واقع شده از طبیعت بسیار زیبا و پرآبی که از دامنههای این کوهستان سرچشمه میگیرد بهره مند است.
وجود درختان زیبای سیب، زرد آلو و گردو از ویژگیهای زنوز میباشد. سیب معروف زنوز خاص این منطقه بوده و طعم و لذت ویژه ای دارد. پس از سپری کردن زنوز که راه آسفالته در شیب ملایمی امتداد دارد، تقریباً چسبیده به زنوز روستای بسیار زیبائی بنام زنوزق (زنوزاخ) واقع شده که همانند شهرستان ماسوله استان گیلان میباشد و خانههای روستائی بصورت پلکانی در منطقه ای شیبدار کنار هم بنا شده و به سبب سرسبزی و طراوت طبیعی منطقه منظره چشم نواز و روح انگیزی در پیش مسافران قرار میدهد.
در اینجا بد نیست یادی هم از ماسوله دوم آذربایجان که روستای اوشتبین در کنار رودخانه ارس واقع شده، متذکر شوم.
و خوانندگان مطلب را به بازدید از آن مکان زیبا توصیه مینمایم.
با گذشتن از روستای زنوزاخ جاده در شیبی نسبتاً تند ادامه مییابد و تقریباً 22 پیچ 340 درجه ما را به ارتفاع 2000 متری میرساند. جاده تا امامزاده سید حسین بابا کوه کمری و سپس روستای جله داغی و از آنجا به جاده ورزقان- خروانا – نوجه مهر منتهی میشود.
ولی مسیر آسفالته ما برای صعود، در 12 کیلومتری پس از شهرستان زنوز به پایان میرسد. در این محل در سمت راست جاده تابلو سبز رنگی که معرف 12 کیلومتر به امامزاده سید حسین بابا کوه کمری میباشد، دیده میشود.
این مکان ابتدای جاده خاکی است که اهالی محلی با سواریهای نیسان و لندرور تا دامنه کوهستان سلطان سنجر برای امور کشاورزی و زنبورداری یا دامداری از آن استفاده میکنند.
تا 4 کیلومتر جلوتر امکان استفاده کوهنوردان از مینی بوس برای نزدیک شدن به پای کوه نیز وجود دارد. گروه ما که اولین بار صعود به این قله را تجربه میکرد، در این سه راهی با ترک مینی بوس با نام و یاد خداوند و بررسی کولهها و تجهیزات پوتینها را محکم کرده و آرام آرام در راستای شمال شرقی براه افتادیم.
اینجا همانجاست که دشت ماهار یایلاقی نامیده میشود و در بهار و تابستان بدلیل پهنه سرسبز و وسیعی که دارد محل چرای دام و اتراق عشایر و استراحت و تفریح مسافرانی است که از منطقه بازدید میکنند.
بدلیل حاصل خیز بودن و رطوبت کافی خاک این دشت، علیرغم برودت هوای زود هنگام در منطقه، هنوز سبزی و خرمی چمن دشت ییلاقی ماهار با طراوت و زیبایی، زیر پاهایمان بوده و نوازشگر قدمهای با صلابت کوهنوردان است.
پس از 4 کیلومتر مسیر پیاده روی از اولین تپه ای که عبور کردیم رودخانه خشکی بچشم میخورد، و از کنار رودخانه مسیر حرکت بطرف شمال متمایل شده و راستای جاده خاکی را در کنار رودخانه پی میگیریم تا اینکه پس از 20 دقیقه به دوراهی میرسیم.
این دوراه هر کدام میان دره هائی یکی بسمت چپ و دیگری در مقابل ما و متمایل به راست میباشد. در مسیر سمت چپ کلبه چوبی زنبورداران مشاهده میشود و کندوهای عسل از دور نمایان است، ولی ما باید بطرف مسیر راست حرکت کنیم.
این مسیر در پای تپه ای نسبتاً بلند و با شیبی ملایم ما را به محل گوسفند سرا و اوبای عشایر در یک کیلومتر جلوتر میرساند. وقتی به آنجا رسیدیم غاری به وسعت تقریبی 40 مترمربع با ارتفاع کمتر از 80/1 سانت که ورودی بارتفاع 1 متر دارد در تپه سمت راست و تقریبا 8 متر بالاتر مشاهده میشود.
مقابل این غار یعنی جهت شمال شرقی دو پته مرتفع مشاهده میشود سمت راستی کوتاهتر از تپه سمت چپ میباشد. بر روی یال تپه سمت راست جاده خاکی عشایر ادامه پیدا میکند و کمی پائینتر نیز مسیر پایکوب مشاهده میشود که مسیر کوهپیمائی ما میباشد.
حدود 20 دقیقه دیگر که در دامنه این کوه بالاتر میرویم سطح نسبتاً مسطحی را یافتیم و اینجا نزدیکی چشمه قرمزی بولاخ 20 دقیقه برای صرف صبحانه توقف کردیم ساعت10:10 را نشان میداد که گروه پس از صرف صبحانه و استراحت کوتاه به دو گروه تقسیم شدیم.
5 نفر که نسبت به سایرین از سرعت کوهپیمائی بالاتری برخوردار بودند، با هماهنگی و اجازه سرپرست جلوتر براه افتادند، تا بقیه نیز با سرعت کمتر پشت سر ایشان صعود کنند.
از اینجا به بعد شیب مسیر قدری تندتر شده و با استفاده از مسیر پایکوب تقریباٌ جاده خاکی موجود را میانبر زده و بالاتر میرویم 30 دقیقه بعد مجدداً در مسیر این جاده خاکی قرار میگیریم تا اینکه به انتهای دره نسبتاً بزرگی که تا اینجا در سمت چپ ما قرار داشت، میرسیم.
اینجا در کوه به هم ملحق شده و تپه ای را پیش روی ما قرار داده است 20 دقیقه دیگر که با شیب تند بالاتر میرویم در رأس این بلندی که تپه داغی نام دارد، در سمت شمالشرق قله سلطان سنجر نمایان میشود.
در آنجا به ارتفاع 2840 متری طبق کروکی زیر دو جهت اصلی برای صعود ممکن خواهد بود، یکی ادامه مسیری است که از سمت سد زنوز و معدن خاک کاشی، آغاز شده و به چشمه تکه دوندوران و از آنجا تا قله امتداد دارد و ما میبایست از مکانی که بودیم، ابتدا بسمت راست متمایل شده و تا چشمه تکه دوندوران از تپه پائین برویم و از آنجا در راستای شرق، با شیب تندی دامنه کوه را صعود کنیم و بعد از عبور از تکه برفهای سینه کوه، مستقیم بطرف بالا و قله حرکت کنیم و یا مسیر دوم را انتخاب کنیم و در جهت سمت چپ، ابتدا با شیب تندی به دره برسیم و مجدداً از آنجا یال شرقی سنجر را گرفته در راستای شمالغربی، پایکوب موجود تا قله با شیبی نسبتاً تند و یکنواخت را تا نوک قله صعود کنیم.
4 نفر از گروه ما که جلوتر حرکت کرده بودند، مسیر چپ و یال شرقی سنجر را انتخاب کرده و در حال صعود بودند که دسته دوم به بالای تپه رسیده بودند. در سمت مسیر غربی تا چشمه تکه دوندوران که کاملاً مشرف به قله سنجر میباشد دسته دوم توقف کردیم.
و مشغول استراحت شدیم. اکثراً خسته بودندو با دیدن مسیر باقیمانده که بسیار شیب تند و مسیر طولانی مینمود، از صعود منصذف شدند ولی 2 نفر دیگر از گروه با اجازه سرپرست تقاضای صعود به قله را کردند و بعد از کاستن از سنگینی کوله بار خود مسیر تکه دوندوران را در پیش گرفته و بسرعت شروع به صعود کردند.
ساعت ... 4 نفر نخست و 30 دقیقه بعد 2 نفر بعدی موفق به فتح قله 3160 متری سلطان سنجر شدند. در قله این کوه قبری وجود دارد که منتسب به عابد نگهبان سلطان سنجر بوده و از سوی مردم محلی زیارتگاه بوده و در برخی ایام سال به زیارت این مکان میآیند.
4 نماد سنگ چین نیز در اطراف این مقبره که بارتفاع 1/5 متری احتمالاً توسط کوهنوردان بنا شده اند، نماد این کوه بوده و از کیلومترها فاصله قابل تشخیص هستند.
دسته دوم نیز پس از یک ساعت استراحت و چرخی که در مسیر شمالغرب منطقه انجام دادیم، به شناسائی مسیر صعود از سد زنوز پرداختیم و برای اینکه با دیگر اعضاء صعود کرده همراه شویم مسیر تا چشمه قیرمزی بولاخ و رودخانه را در پیش گرفتیم.
دامنههای این تپهها محل زیست مار..... است که ماری غیر سمی و آرام است. یکی از دوستان با مشاهده یک بچه مار از این نوع، آن را گرفته و درون بطری نوشابه انداخت و قصد داشت به شهر ببرد که با سفارش و توصیه سرپرست و بقیه از این کار منصرف شد و مار را به دامن طبیعت و زیستگاه خود بازگرداند.
امیدواریم هیچ کوهنوردی چنین افکاری را برای مخلوقات کوهستان در سر نداشته باشد.
ساعت16:00 شده بود که به ماهار یایلاقی رسیدیم. طبق تصمیم سرپرست گروه همانجا برای استراحت و صرف ناهار و ادای نماز، توقف کردیم تا اینکه 6 نفر همنوردان نیز به ما بپیوندند، با رسیدن این عزیزان و خوردن ناهار و استراحت و گرفتن چند عکس یادگاری در ساعت 17:00 براه افتادیم و پس از سوار شدن به مینی بوس، بطرف تبریز حرکت کردیم.
ساعت 21:00 بود که به تبریز و سپس سردرود رسیدیم. بحول و قوه الهی برنامه کوهنوردی با سلامتی و خاطره ای خوش به پایان رسید و همگی ضمن تبریک بهمدیگر با آرزوی برنامه و صعودی دیگر خداحافظی نموده و راهی منزل شدند.
باتشکر از:
اصغر نظری و بابک سامع سردرودی
http://kamtal.ir/
vista.ir