۱- اگر مرغی مثل خروس صدا میکرد بدشگون دانسته و بلافاصله سرش را میبریدند. ۲- خواب زن چپ است یعنی وارونه تعبیر میشود. ۳- برای طلب باران مراسمی برگزار میکردند که به آن هَل هَل هَلونَکی میگفتند.
۴- همیشه روی بلندیها میروند و روبه امامزادهها سلام میدهند . ۵- به متولیان امامزادهها که به آنها سادات میگفتند احترام میگذاشتند. ۶- هنگام ورود به مجلس، با تک تک افراد احوالپرسی میکنند.
۷- به ارتباطات فامیلی اهمیت زیادی میدادند. ۸- حرام کردن شیر مادر از باورهای بختیاری است. ۹- درخت کُنار (سِدر) درختی بهشتی بوده، بریدن آن گناه است وبرای فردی که آن را میبُرَد شگون ندارد.
۱۰- به بیماری صرع پیرونی گفته و برای معالجه اش روش خاصی داشتند. ۱۱- سرنوشت ( تیگ نوشت ) را قبول داشتند. ۱۲- به افراد بی عرضه و نالایق اَو به چاله رِز گویند یعنی کسی که ارزش پدرش را از بین برده است.
۱۳- به اجنه ( فرشتگان بد) هم اعتقاد داشته و باور داشتند که جن از بسم الله فرار میکند. هرگاه وارد فضای تاریکی میشدند یا میخواستند آب جوش را درون ظرفی بریزند، بسم الله میگفتند.
۱۴- پس از غروب آفتاب چیزهای سفیدرنگ مانند ماست، نمک و ... را از خانه بیرون نمیبردند مگر آن را پوشانده باشند. ۱۵- همیشه سهمی از محصول خود را به سادات و تُشمالها میدادند و حتی بخشی را نیز سهم پرندگان میدانستند وهنگام شخم زدن، زمانی که مشت
...مشاهده کامل متن مشت بذر را روی زمین میپاشیدند میگفتند: این مُست ( مُشت ) سهم سید، این مُست سهم تشمال، این مُست برای باندِه (بالِندِه یعنی پرنده ).
۱۶- سلام و احوالپرسی طولانی داشتند. ۱۷- رفت و آمد با افراد را مهم دانسته و اگر مدت کوتاهی هم با کسی ارتباط داشته باشند برای آن ارزش زیادی قایلند. ۱۸- اصل وریشهی انتقال صفات را، پدر میدانند.
۱۹- شیر را مظهر شجاعت دانسته و مجسمه اش را بر گور مردان یزرگ نصب کرده یا شکل آن را بر سنگ مزارش حک میکنند. ۲۰- برخی افراد کمر بسته یا نظر کردهی یکی از امامزادهها بوده و آسیبی به آنها نمیرسد.
۲۱- عروس را سه بار دور چاله ( اجاق خانه ) چرخانده و سپس او را به خانهی شوهر میبردند. ۲۲- اگرزن مسنی در برابر بزرگی دستمال از سردرآورده و او را سوگند داده تا گناهکاری را ببخشد، او نیز میپذیرفت.
۲۳- وقتی فردی در هنگام غذا خوردن زبانش را گاز بگیرد، کسی دارد پشت سرش حرف میزند. ۲۴- خون بس از باورهای بختیاریها است. ۲۵- خوشقدم یا بدقدم بودن را باور داشتند.
۲۶- در شب ناخنهایشان را کوتاه نمیکردند. ۲۷- برخی درختان قدیمی را مقدس دانسته و برای برآورده شدن نیازهایشان به آن پارچه گره میزدند ( دخیل بستن ). ۲۸- در گذشته که وسایلی مانند کبریت نبود، روشن کردن و روشن نگهداشتن آتش اجاق، کار مهمی بوده که برعهدهی پدر و بعدها پسر خانواده است .
به همین دلیل اگر مردی فرزند پسر نداشت اصطلاحا به او اجاق کور ( وُجاق کور) میگفتند. ۲۹- هیچ گاه روی آتش آب نمیریزند یا به عبارتی آتش را خاموش نمیکنند[۶].
۳۰- به عطسه سَورگفته و آن را بدیمن میدانستند. سَور در بختیاری به معنی صبر است و اگر کسی عطسه میکرد، در انجام کار صبر و تامل میکردند. ۳۱- برزگران پس از اتمام درو به چند خوشهی گندم که نچیده مانده آب میپاشند، با ذکر صلوات دور سر خود چرخانده و سپس برای رفع درد و بلا، برکت خواهی از زمین و شکر نعمتهای الهی آنها را روی زمین میپاشند.
۳۲- برای درختان به ویژه آنهایی که نزدیک امامزادهها هستند احترام خاصی قایل هستند مانند درخت روبروی هفت شهیدان و یا درخت بی بی بتول ( پیربتولی ) واقع در دهی از طایفهی کَهیَش[۷].
۳۳- آرایش را برای دختران زشت میدانستند و تنها ملاک تشخیص زنان و دختران، صورت آرایش نکردهی دختران بود. ۳۴- هر فرد ستاره ای در آسمان دارد. ۳۵- اگر شهاب سنگی از آسمان فرود آید، میگویند کسی مرده است.
۳۶- به دعاهای مختلف اعتقاد دارند، دعاهایی در جیب مردان ویا حک شده بر بازوبند زنان و همه برای سلامتی و جلوگیری از مرگ و میر است. ۳۷- دست، پا، چشم و موی گرگ ( مِلِ گرگ ) آنها را از خطر بیماری و چشم زخم دور نگه میدارد.
۳۸- اگر گرگی شکار میشد همه تلاش میکردند که دست و پا و چشم گرگ را به دست آورند زیرا که آنها را از خطر هر بیماری و چشم زخم دور خواهد کرد. ۳۹- در ماههای محرم و صفر و روزهای وفات ائمه، مراسم شادی و عروسی نداشتند[۸].
۴۰- شش روز اول اسفند را که اغلب با بارندگی، باد و بوران همراه است شَشِه دالو مینامند ( شَش یعنی شِش ). ۴۱- به رنگ سبز توجه خاصی دارند. وجود تعداد زیادی امامزاده با نام سبزپوش و روی مچ بستن نوارهای پارچه ای سبزرنگی که هنگام زیارت اماکن متبرکه سوغات میآورند، گواه این امر است.
۴۲- فال و فال گرفتن را باور دارند و دیدن افرادی که در گوشه ای نشسته و با نخود فال میگیرند منظره ای معمول است. ۴۳- اگر کسی پایش را روی نان بگذارد کور میشود.
۴۴- دختران از زمین ارثیهی پدری سهمی نداشتند. ۴۵- هر کس کف دستش بخارد پول گیرش میآید. ۴۶- اگر فامیل قاتل به شکلی در مراسم مقتول شرکت کنند، ممکن است بخشیده شوند.
۴۷- دونوع مار و شیر وجود دارند: مسلمان و کافر. ۴۸- شب نباید زیر درخت خوابید. ۴۹- درختی که سبز است و شاخ و برگ دارد نباید بریده شود.
سوگند و قسم
۱- به آتش، خورشید، ستارگان و نور سوگند میخورند. ۲- قسم به قرآن و امامزادههای محلی برایشان بسیار مهم بود. ۳- به غذا و نان و نمک بسیار اعتقاد داشته و بدان قسم میخورند.
عدد هفت
۱- از هر نوع نذری باید حتما به هفت خانواده میدادند. ۲- در توزیع گوشت نذری عقیده داشتند که باید به هفت خانواده از گوشت نذری داده شود. ۳- برای هر کس باید هفت گوسفند قربانی کرده و سپس یک بز و خروس را نیز سربریده و بین دیگران توزیع کرد[۹].
دفن مرده و سوگواری
۱- حتما باید زیر بغلهای میت تکه جوبی شبیه به حرف Y انگلیسی از درخت کنار ( سدر ) قرار دهند. ۲- برای نشان دادن شدت تاثر خود در فوت بزرگ خانواده، خاکستر اجاق را روی سر میریختند.
۳- بعد از دفن میت تا سه شب چراغ روشنی را بر روی قبرش قرار میدهند. ۴- در برخی از طوایف ضمن بیرون بردن میت از خانه، پشت سرجنازه تکه نانهایی را روی زمین میریختند.
۵- بجز بدن گوسفند عقیقه، بقیهی آن از جمله پوست، جگر و...، را درون گودال نسبتا عمیقی میریختند و حتی پس ماندهی غدا و ضایعات باقیماندهی آن را درون همان گودال ریخته و رویش را کاملا باخاک میپوشاندند. ۶- کوتاه کردن مو برای زنان و دختران عیب بود ولی هرگاه فردی فوت میکرد زن، دختر و یا خواهر او مویشان را میبریدند و یک معنی از اصطلاح پَل بریده به همین موضوع اشاره دارد.
۷- وقتی کسی فوت میکرد دختران شوهرکرده اش تا هفت روز در خانهی پدر میماندند و پس از مراسم هفتم، جمعی از زنان فامیل جمع شده و آنها را به خانهی شوهرانشان میبردند.
۸- از بعداظهر جمعه تا روز شنبه و از بعدازظهر سه شنبه تا روز چهارشنبه از دفن مرده، برگزاری مراسم عزاداری، خواندن فاتحه و یا رفتن به خانهی صاحب عزا امتناع میکردند.
۹- اگر چندنفر با فاصلهی زمانی کوتاه از فامیلی فوت میکرد، یکی از فامیل خروسی را سربریده و به طور کامل نزدیک قبرستان خاک میکرد.
سعد و نحس بودن روزها
۱- روزهای اول و دوم ماه برای کوچ یا برداشت محصول روزهای خوبی نیستند چون آفتاب ستاره را شکسته است. ۲- روز سوم و چهارم ماه اگر پشت به قبله حرکت کنیم، برای کوچ کردن بسیار خوب است.
۳- روز هفتم و هشتم ماه چون ستاره به درون دره رفته و غروب میکند برای هر نوع کاری روز آزادی است. ۴- روز نهم چون ستاره در خاک است و زیر پای ما قرار دارد میشود کوچ کرد ولی نباید چیزی به زمین کوبیده شود.
۵- برخی افراد روزهای فرد هفته و ماه را نحس میدانند و بنابراین در چنین روزهایی کارهایی مثل مسافرت، ازدواج یا نظایر آن را انجام نمیدهند.
در مورد زنان آبستن
۱- زن آبستن به هر که نگاه کند بچه اش شبیه همان شخص میشود. ۲- بالای سر زائو چیزهای آهنی مانند تفنگ، سیخ و ...، میگذارند. ۳- اگر زن آبستن به مرده نگاه کند، چشم بچه اش شور میشود. ۴- زنی که بچه اش نمیماند لباسش را باید گدایی کند و یا هر تکه از لباسش را باید کسی بدوزد.
۵- زنی که بچه اش نمیشود به امامزاده دخیل میبندد . ۶- موقع ماه و خورشید گرفتگی زن آبستن نباید دست روی شکم بکشد زیرا که جایش میماند.
برای تشخیص جنسیت بچه
۱- نیت میکنند و مار کشته ای را از بالای سر به عقب پرت میکنند. اگر با شکم به زمین افتاد، نوزاد پسر است و اگر به پشت افتاد دختر است.
۲- پنهانی نمک یا آرد روی سر زن باردارمی ریزند اگر ناخودآگاه به سرش دست کشید بچه اش دختر است و اگر دست به صورت کشید بچه اش پسر است. ۳- مادراگر شمشیر یا تفنگ درخواب ببیند، بچه اش پسر و اگر مهره و گردنبند ببیند بچه اش دختر است.
۴- اگر زنی در نیمهی دوم ماه پسر به دنیا آورد، فرزند بعدی او دختر است و اگر نیمهی اول ماه پسر به دنیا آورد فرزند بعدی او پسر است. ۵- چِفدِر چینی: زن باردار اگر علاقمند به ترشی باشد فرزندش دختر است.
۶- زن آبستن اگراز روی دست راست بلند شود فرزندش پسر و اگر از روی دست چپ برخیزد فرزندش دختراست.
پس از زایمان
۱- اگر فرزند اول پسر باشد، عروس را محترم میشمارند. ۲- چهار یا پنج نخ رنگارنگ با طول مساوی را انتخاب و سورههای (ناس – فلق – کافرون – توحید) را بر آنها خوانده و گره میزنند و تا روز چهلم باید به بازوی مادر و فرزند باشد.
به این نخها چِلبُری یا چِلِه بُری میگویند. ۳- زائو پس از یک هفته حمام میکند که به آن آب هفته میگویند. ۴- زائو تا چهل روز حق رفتن به منزل زائوی دیگر یا تازه عروسی را ندارد چون چله اش به آنها برمی گردد.
۵- زائو پس از چهل روز با آداب خاصی حمام میکند که به آن آب چله میگویند. ۶- موجودی افسانه ای به نام آل وجود دارد که برای زائو خطر دارد. ۷- برای رفع چشم زخم اسفند دود میکنند و بالای سر مادر و فرزند میگردانند.
۸- مِلِ گرگ ، دست، پا و چشم گرگ را به گهوارهی طفل میبندند تا از چشم زخم در امان باشد. ۹- پیازی را به سیخ میزنند با مقداری نمک و زغال بالای سر زائو میگذارند.
برای دوری شیاطین و اجنه خوب است. ۱۰- خانوادهی زائو تا سه روز نباید سر بشویند چون برای مادر و بچه خوب نیست. ۱۱- اگر نوزادی در خواب بخندد میگویند شیطان او را گول میزند.
در مورد کودکان
۱- اگر بچه ای آتش بازی کند، دچار شب ادراری میشود. ۲- اگر چشم زخمی به کودک رسید باید کمی از نخ لباس اطرافیان را پنهانی با اسفند بسوزانند.
۳- برای رفع چشم زخم کودک : - روی شانه چپ کودک نمک میریزند. - به آستین لباسش مهره و زاج سفید میدوزند. - زاج سفید را آتش میزنند تا ذوب شود و شبیه چشمی شود که او را چشم زده است.
- به موهای بچه مهره ای میبندند. ۴- گهوارهی خالی بچه را تکان نمیدهند، زیرا که معتقدند شگون ( شِکیم ) ندارد. ۵- برای بچه دندان رو درست میکنند تا دندانهایش راحت در بیایند.
همراه گندم هفت نوع از حبوبات از هرکدام چهل دانه میپزند و بین همسایهها پخش میکنند. به آن دُنگو هم میگویند. ۶- اگر بچه ای از بالا دندان درآورد او را از بالای بام یا صخره ای در چادر مادرش میاندازند تا بدشگونی رفع شود.
۷- اگر بچه ای پشتش سیاه است معتقدند مادرش زمان آبستنی چیزی میخواسته ( ویار داشته ) و نخورده است. ۸- برای درمان سیاه سرفه ( کُفِه سیاه ) سنگی که وسطش سوراخ باشد را پیدا میکنند و سه دفعه کودک را از داخل سوراخ سنگ عبور میدهند.
یکی از این سنگها در نزدیکی روستای صفرآباد در شرق مسجدسلیمان وجود داشت.
مهرهها مهرهی مار: دارندهی مهرهی مار هرجا برود احترام میبیند. مهرهی دلربا: کسی که این مهره را داشته باشد، از دور دل میبرد. خرمهره:خرمهره در برابر چشم زخم و دفع کسی یا چیزی موثر است.
مهرهی شب تو: زیرزبانی است. اگر بچه ای تب کند زیر زبانش میگذارند تا تبش قطع شود (تو بر وزن نو یعنی تب). مهرهی تی: برای چشم زخم خوب است. مهرهی جادو: مهره را به پیشانی بیمار میسایند.
منبع :http://fa.wikipedia.org/