انتخاب همسر
در گذشتههای دور به ندرت پسران حق انتخاب همسر آیندهی خود را داشتند و پدر و مادرها بودند که در این مورد تصمیم میگرفتند البته آنان ابتدا تصمیم خود را در مورد دختر مورد نظر با پسرشان در میان میگذاشتند و پسر حتی اگر مخالف بود در بسیاری از مواقع به خاطر حجب و حیا مخالفت خود را اظهار نمیداشت.
اگر پدر و مادری به پسر پیشنهاد انتخاب همسر میدادند(البته نه خودشان بلکه با فرستادن پیغام برای پسرشان) باز هم اتفاق میافتاد که پسر همهی اختیارات و انتخاب همسر را به پدر و مادرش واگذار میکرد
گاهی اتفاق میافتاد که پسری از سربازی میآمد و میدید که دختری را برایش نامزد کرده اند او هم با کمال میل میپذیرفت.
گاهی هم پسران به خاطر اهمیت موضوع ترجیح میدادند که بزرگترهایشان مسؤولیت این امر خطیر به عهده بگیرند
کیجا اش یا دختر دیدن
پس از اینکه دختر مورد نظر انتخاب شد مادر پسر یا یکی از زنان اقوام که تردست هم بود به بهانه ای به منزل دختر میرفت و چند ساعتی آن جا میماند
او حرکات دختر را زیر نظر میگرفت و بعد برمی گشت در صورت قطعی شدن تصمیم زنی را به عنوان "رافع" و راه باز کن به نزد مادر دختر میفرستادند.
مادر دختر هم میگفت:"اختیار دختر دست پدرش است چند روز مهلت بدهید تا با پدر دختر در میان بگذارم". بعد از چند روز رافع مراجعت میکرد. اگر خانودهی دختر مخالفت میکردند مادر دختر اظهار
...مشاهده کامل متن میداشت:"این آب از این جوی نمیرود"(این او این اسیوره ناردنه).
و یا میگفت: "این حرف را همین جا بگذارید زیر فرش ". معنی اش این بود که ما به شما دختر نمیدهیم . بزرگان قوم را به جان پدر دختر میانداختند تا بالاخره جواب ((بله)) بگیرند و اگر مصر نبودند با اندکی دلتنگی و کدورت از خانواده دختر پی کار خود میرفتند .
خازندی یا خواستگاری
بعد از انجام کارهای اولیه و موافقت خانوادهی دختر از طرف خانوادهی پسر شبی برای خازندی تعیین میگردید و این موضوع از قبل به اطلاع پدر دختر میرسید.
در شب خواستگاری پدر پسر چند نفر ار بزرگان فامیل و یا ریش سفیدان محل را دعوت مینمود. معمولا شام را دز خانه پسر میخوردند و بعد از شام به اتفاق هم به منزل دختر میرفتند.
پدر دختر هم به همین نسبت از بزرگان فامیل دعوت به عمل میآورد و در خانه منتظر مهمانان بود.
بعد از ورود مهمانان و تعارفات معمول صرف چای و میوه بزرگترین فرد فامیل داماد ته طور رسمی مساله خواستگاری را مطرح مینمود. معمولا جمله را بسیار خاضعانه ادا مینمود و میگفت: پسر فلانی را به فلامی خود قبول کنید و یا آقای فلانی (پدر داماد)از شما دس مره و یا قلیون اوکر میخواهد.
فامیل دختر برای گفتن بله به یکدیگر تعارف میکردند و بالاخره پدر دختر بله را میگفت و همهی حضار صلوات میفرستادند و مادر دختر از همه با چای شیرین پذیرایی مینمود.
نامزدی
اره سری یا قند شکنی یا اره گیرون شو
یکی دو شب بعد از خواستگاری مراسم اره سری برگزار میشد که در نقاط مختلف مازندران متفاوت بود.
در بعضی نقاط اگر داماد سید بود شال سبزی از طرف خانوادهی داماد پهن میشد و یک انگشتری نقره هم روی آن قرار میدادند. اگر داماد سید نبود باز هم یک قواره پارچه از جنس شال غیر سبز رنگ پهن مینمودند .
در نقاطی هم یک قواره پارچه به عنوان نشانه در مجمه ای قرار میدادند و به خانه عروس میبردند. کله قند پای تقریبا ثابت همهی >> اره سری <<ها بود . در شب اره سری از طرف خانواده داماد یک نفر شیخ یا پا منبری خوان برای جاری کردن صیغهی محرمیت دعوت میشد و پس از خواندن دعای مخصوص با چکش کله قند را میشکست.
مادر عروس در سینی ای که معمولا با یک بقچهی زیبا تزیین شده بود یک قواره پارچه پیراهنی و یا دستمال و جوراب مردانه میگذاشت و به مجلس میبرد که این هدیه سهم کسی بود که کله قند را شکست.
تکههای کله قند را به مادر عروس میدادند تا عروس خانم آن را با خود به خانه بخت ببرد و با داماد نوش جان کند.
در مراسم "اره سری" معمولا مهریه و شیربها و مدت نامزدی و چند و چون مراسم شربت خوری و یا عقد کنان مطرح میشد.
اگر خانواده عروس برای تهیه جهزیه پول و یا لوازم زندگی مطالبه میکردند معمولا از اصل مهریه کم میشد. مثلا قید میکردند از کل مهریه 500 تومان 200 تومان گرفته و 300 تومان نگرفته .
البته این مبلغ و این رسم بر میگردد به حدود صد سال پیش.
لوازم مورد مطالبه معمولا دو دسته بودند :
1) مجمعه با ظرف:شامل یک مجمعهی مسی و 6 عدد بشقاب و 6 عدد کاسه و یک عدد دیس و یک دست قاشق. کاسه و بشقاب معمولا مسی و یا لعابی بودند.
2) سماور با ظرف: شامل سماور و قوری و سینی چای و استکان و نعلبکی و قندان
عروس خانم یک متکا و یک جاجیم بافتهی خود را به آ ن اضافه مینمود و در مجموع یک صندوق چوبی وسیله ای بود که بار یک اسب میشد و جهزیه عروس را تشکیل میداد.
در بعضی از نقاط رسم بر این بود که مادر یا خواهر بزرگ داماد انگشتری هم به دست عروس خانم میزد. عروس و داماد تا روز عقد کنان در هیچ کدام از مراسم حضور نداشتند .
در بعضی نقاط عروس و داماد تا روز عروسی چهره همدیگر را نمیدیدند.
وظایف خانواده داماد در هنگام نامزدی
اگر در دوران نامزدی اعیاد و یا روزهای خاصی وجود داشت خانوادهی داماد وظایفی داشتند که باید به فراخور وضع مالب خود به آن عمل میکردند.
مثلا قبل از عید نوروز شیر و بره و نان خانگی و حلوا و یک قواره پارچه برای عروس خانم میفرستادند. شیر و بره شامل سه من (9 کیلو) شیر و یک بره بود که بره را خانوادهی عروس شب عید میکشتند و ته چین درست میکردند.
مادر عروس هم یک سبد تخم مرغ رنگ شده برای خانواده داماد میفرستاد. قبل از عید قربان هم گوسفندی برای قربانی به خانه عروس فرستاده میشد. برای شب تیر ماه سیزه تمام سور و سات این شب شامل پیسه گنده و پشت زیک و میوه و نان خانگی و حلوا و دختر دونه بهمنزل عروس فرستاده میشد.
در روز عید بیست شش مادر داماد به خار خون بازار رمی رفت و هدایایی برای عروس خود میخرید و به منزل آنها میبرد.
از مشخصههای دیگر دوران نامزدی این بود که عروس و داماد کمتر یکدیگر را ملاقات میکردند. اگر ملاقاتی صورت میگرفت پنهانی و دور از چشم بزرگترها بود به خاطر اینکه حجاب کردن در مقابل دیگران خصوصا بزرگترها حرمت نگه داشتن محسوب میشد.
مقدمات عروسی
هنگامی که موعود عروسی نزدیک میشد خانوادهی داماد نزد پدر عروس میرفتند تا با کسب اطلاع از آمادگی آنها و موافقت شان در مورد چگونگی برگزاری مراسم ازدواج به گفت و گو بپردازند
خانوادهی عروس مخیر بودند که به هر دلیل روز عروسی را عقب بیندازند.
وقتی که قرارانجام مراسم عروسی گذاشته شد پدر داماد باید هزینهی عروسی را تامین میکرد و به فکر انجام این مهم میشد.
خرج بار
وسایلی بود که از طرف خانواده داماد برای پذیرایی از مهمانان عروس به خانه آنان فرستاده میشد. خرج بار شامل برنج و گوسفند و کره و زعفران و کشمش و نمک و زرد چوبه و فلفل تا برف و صابون و حنا برای شب حنا بندان میشد.
اوستی برش
به همراه خرج بار یک یا چند قواره پارچه برای عروس برده میشد. یکی از زنهای فامیل عروس یا داماد با قیچی برشی به پارچه میزد و بقیه به عنوان رو نما پولی هدیه میکردند که به عروس میرسید.
بار سری خاله
به همراه وسایلی که از طرف داماد به خانه عروس میفرستادند زنی معتمد به منزل عروس میرفت و در همان جا میماند و در روز عروسی همراه عروس بر میگشت.
خمیر او دینگوئن
در بعضی از نقاط مازندران ، رسم بر این بود که چند روز قبل از عروسی ،مادر عروس روزی را به خمیر درست کردن و نان پختن برای عروس اختصاص میداد .
همسایهها و اقوام به آن جا رفته ،پولی به عنوان هدیه به عروس میدادند.
مجمه وری
در بسیاری از نقاط مازندران به خصوص در روستاها مراسم مجمه وری مرسوم است.
یک روز قبل از عروسی ،اقوام دور و نزدیک و همسایههای داماد طبق قرار قبلی و ساعتی معین سینی بزرگی که محتویات آن به قرار زیر است را بر سر میگذارند و پشت سر هم از هر کوچه و برزنی به طرف خانه دامادبه راه میافتند و چشم اندازی زیبا به وجود میآورند .
محتویات مجمعه عبارت است از کله قند، یک بسته چای ، یک جعبه شیرینی ،3 تا 4 کیلو میوه ،یک جعبه دستمال کاغذی و یک پاکت که داخل آن امروزه حدود پنج هزار تومان پول به عنوان هدیه میگذارند .
کسانی که مجمعه آوردند بعد از صرف چای و شیرینی و حلوا به خانه خود باز میگردند .
این مراسم در روستا هایی که از قدیم مرسوم بوده ،امروزه پر رونقتر از پیش بر گزار میگردد.
چتر سری
زمانی بود که آرایشگر در منزل عروس حضو پیدا میکرد، اولین کاری که میکرد این بود که در جمع فامیلهای نزدیک ،موهای جلوی یر عروس را با قیچی کوتاه میکرد.
حاضرین پولی داخل پیش بند عروس میگذاشتند که به آن چتر سری میگفتند. چتر سری به عروس و یا آرایشگر میرسید ،بعضی مواقع هم بین آن دو تقسیم میشد.
درزی ولاج(خیاط عروسی)
ولاج(ویلاج) به معنای عروسی میباشد.در خانهی داماد سه تا هفت روز عروسی بودهو در تمام این مدت بساط خیاط پهن بود. در این مدت علاوه بر دوختن لباس عروس و داماد ،لباسهای بقیهی اقوام هم دوخته میشد.
موقع برش کردن لباس عروس و داماد ، خیاط خطاب به اطرافیان میگفت که: قیچی نمیبرد، و این جمله به معنای درخواست پول به عنوان هدیه بود که به آن مقراض تکی میگفتند.
خیاط در آخرین روز عروسی چرخش را جمع میکرد.
لباس داماد و عروس
لباس داماد عبارت بود از کت و شلوار و جلیقه و پیراهن سفید که همه را خیاط (درزی) در خانه داماد میدوخت. علاوه بر این، داماد کلاهی نمدی به نام شب کلا بر سرش میگذاشت.
لباس عروس شامل یک کت مخمل یا ترمه ،یک پیراهن حریر رنگارنگ ، یک روسری بزرگ گلدار به نام گل شفتالو ، یک چادر سفید و یک کله پوش بود. روی چادر سفید را با پول و سکههای مخصوص تزئین میکردند.
کله پوش که شبیه روسری بود را از پارچه عالی و گران قیمت تهیه میکردند و روی چادر بر سر عروس میگذاشتند. کله پوش سر و صورت را تا حدود کمر میپوشاند.
وسایلی که از طرف خانوادهی عروس برای داماد فرستاده میشد.
یک یا دو روز قبل از عروسی ،از طرف خانوادهی عروس بقچه یا چمدانی برای داماد برده میشد که در آن وسایل استحمام داماد ،پیش بند سفید اصلاح و لوازم سلمانی به اضافهی کمربند، جوراب و کیف پول بسته به وضع مالی خانواده عروس به عنوان تبرک اسکناس میگذاشتند.
حنابندان
حنابندان هم در مازندران سابقهی دیرینی دارد و همانند امروزه در شب عروسی برگزار میشد، اما به شکلی ساده. عروس در جمع دوستان جوان خود وداماد هم در منزل خود و در بین جوانان محل جشن حنا بندان را بر پا میکرد.
بر کف دست داماد حنا میگذاشتند و پسران دم بخت با انگشت از کف دست او حنا بر میداشتند و معتقد بودند که با این کار بخت شان زودتر باز میشود.
همین مراسم در خانهی عروس هم اجرا میشد و تا پاسی از شب گذشته به جشن و پایکوبی میپرداختند.
عروس حمام و داماد حمام
در صبح روز عروسی ،داماد و دوستانش با جشن و پایکوبی از خانه داماد به طرف حمام به راه میافتادند. یکی دو نفر از دوستان نزدیک داماد همراه وی وارد گرمابه میشدند و بقیه جلوی حمام به جشن و شادی و رقص و آواز ادامه میدادند.
بعد از استحمام داماد ، برایش گلپر دود میکردند و بر سرش نقل و پول خرد میریختند و او را به خانه بر میگرداندند .
همین کار برای عروس هم اجرا میشد. زنان و دختران همراه عروس به حمام میرفتند و در آن جا آن قدر پایکوبی میکردند تا عروس از همام خارج شود ،سپس او را با سلام و صلوات به منزل میآوردند.
این مراسم امروزه تقریبا منسوخ شده است.
هدیه روز عروسی
در آخرین روز عروسی یعنی روزی که عروس را به خانه داماد میبرند ، در خانه داماد مهمانی مفصلی داده میشد و مهمانان پس از صرف نهار و چای و میوه تقاضای مجمع میکردند .
اول ریش سفیدان و بعد بترتیب بقیه حاضرین پولی را به عنوان هدیه در آن مجمع میگذاشتناد که در واقع زیر بنای اقتصادی خانواده را محکم میکرد . به فردی که اول هدیه میکرد و به مقدار پول او (( سر هدیه )) میگفتند .
دیوار پیچ
در خانه داماد اتاقی را به عروس و داماد اختصاص میدادند . قبل از آمدن عروس ، دیوار اتاق را با پارچه گلدار (( کودری)) تزئین میکردند ، که به آن دیوار پیچ میگفتند و عروس بعدا با آن برای خود لباس میدوخت .
مراسم اصلاح داماد
بعد از نهار و جمع کردن پول (هدیه)نوبت به اصلاح صورت و موی سر داماد میرسید . در وسط حیاط خانه داماد جشن و پایک.بی براه بود و یکنفر بعنوان آرایشگر داماد دست بکار میشد و سر و صورت داماد را اصلاح میکرد .
اعضای خانواده داماد و همه حاضرین پولی بعنوان چشم روشنی در پیشبند داماد میگذاشتند که معمولا آن پول بین داماد و آرایشگر تقسیم میشد . بعد در همان حیاط لباس دامادی بر تن داماد میکردند و جشن میگرفتند .
برکت بنی
مادر عروس بهمراه عروس یک ظرف مسی بزرگ برنج میفرستاد که عروس خانم باید هنگام ورود به خانه داماد لگدی به آن بزند و آن را داخل خانه بریزد . یک نفر برنج را جمع کرده ، به عنوان صدقه به نیازمندی میدهند .
معتقدند که این کار برکت خانه را زیاد میکند .
طریقه بردن عروس به خانه داماد
برای بردن عروس داماد بخاه آنها نمیآمد در روز عروسی بعد از صرف نهار عروس را لباس پوشانده چادر و کله پوش بر سرش میگذاشتند پدر و مادر عروس او را سوار اسب مینمودند برادر عروس و یا یکی از محارم افسار اسب را در دست میگرفت که به آن فرد جلودار میگفتند .
یک نفر هم بعنوان همراه در کنار اسب عروس حرکت میکرد و بقیه فامیل پشت سر انها حرکت میکردند و با هلهله و شادی بطرف خانه داماد میرفتند در نیمه راه به یک منطقه سرسبز یا دشت وسیع که میرسیدند داماد و چند تن از دوستانش سوار بر اسب از راه میرسیدند و داماد جلوی عروس خانم مانوری میداد و یک مشت نقل و نبات بر سر عروس میریخت و یا شیش میزد .
رونمای داماد به عروس
بعد از ورود عروس خانم به منزل قبل از آنکه داماد کله پوش را از روی عروس بردارد باید پولی را بعنوان رو نمای بعروس خانم میداد تا صورتش را به او نشان دهد عروس آنقدر سر پا میایستاد تا مادر شوهر برای نشاندن او بیاید و معمولا مادر شوهر به عروس خانم میگفت (( پسر مار بوی )) .
عروس باید صبح زود فردای عروسی از خواب برمیخواست و صبحانه آماده میکرد و پای سماور مینشست و از خانواده داماد و میهمانها پذیریئی میکرد آنان هم پولی بعنوان هدیه به عروس خانم میدادند .
خلعت عروس
خلعت هدایائی است که مادر عروس برای اقوام نزدیک داماد تهیه میکند و در چمدانی قرار داده و همراه عروس به خانه داماد میفرستد .
به سلام رفتن عروس و داماد
سه روز پس از عروسی عروس و داماد به خانه پدر عروس رفته و عرض ادب میکردند و رو نما میگرفتند که پول یا کادو بود و بعد به خانه اقوام نزدیک عروس و داماد میرفتند و همه پول یا انگشتر یا کادو میدادند .
دس کله رفتن عروس
بعد از اتمام مراسم سلام عروس خانم وارد مرحله جدی زندگی خود میشود و باید تدارک شام مفصلی را ببیند و از نزدیکان خود و داماد پذیرائی بعمل آورد در واقع باید هنر آشپزی خود را بنمایش بگذارد .
اگر آشپزی او خوب بود مادرش راضی و خوشحال میشود وگر نه موجب سرشکستگی و شرمندگی اش میشود .
غافلگیر نمودن عروس در شب دس کله
در زمان قدیم سند رسمی ازدواج مدتی بعد از ازدواج در دفاتر ثبتی نوشته میشد و داماد از فرصت استفاده میکرد و جهت کم کردن مهریه از عروس امتیاز میگرفت زمانیکه برنج بر روی آتش در حال جوشیدن بود داماد کفگیر را از ذست همسرش میگرفت و میگفت اگر فلان قدر مهریه ات را کم نکنی نمیگزارم برنج را آبکش کنی آنوقت پلو شل میشود و آبرویت جلوی مهمانها میرود و یا داماد و یا مادرش کاتی را میکشیدند و عروس را پشت بام گیر میانداختند و میخواستند تا مهریه اش را کم کند تا کاتی را سر جایش بگذارند تا پائین بیاید در آن وقت عروس یا مجبور به قبول کردن میشد و یا قبول نمیکرد و با وساطت دیگران بنفع عروس قضیه خاتمه پیدا میکرد .
منبع :
http://www.esteghlali.com/
http://mazandaran.irib.ir/