یکی از پاتوقهای معروف بازار، قهوهخانه حاج علی درویش، معروف به مبهوتیان است که بیش از یک قرن قدمت دارد و قدیمیهای بازار او را میشناسند. قهوهخانه حاج علی درویش ـ که بسختی به چهار متر مربع میرسد ـ در بازار بزرگ کنار مدرسه عبداللهخان بر سر گذر باریکی قرار گرفته است.
فضای این قهوهخانه بسیار باسلیقه و متفاوت زینت داده شده است.
قابهای قدیمی، حاوی عکسهای اولین مالکان این قهوهخانه و تاریخچه آن و افتخاراتی که صاحب آن کسب کرده است.
عکسی که از کتاب یاران مصدق کپی و قاب شده و در پسزمینه آن حاج علی درویش را در حال چایریختن میبینیم، عکس او و آقای شمشیری معروف که چلوکبابیاش هنوز هم زبانزد خاص و عام است و عکسهای زورخانهای حاجعلی در کنار سایر یادگاریهایی که هریک حال و هوای خاصی دارد، تاریخچه مصور این قهوهخانه را پیش چشم بیننده میآورد.
در این مغازه که سن صاحب آن بیش از 90 سال است، میتوانید چای دارچین، چای ترش و انواع دیگر چای را بنوشید.
فرزند وی در مورد این قهوهخانه تحقیقات فراوان کرده و مستندات زیادی فراهم آورده است که قدمت این قهوهخانه را به اثبات میرساند. او حاج علی درویش را در کنار عکسی از حاج حسن شمشیری که در کتاب یاران مصدق از او نام بردهاند، به ما نشان میدهد.
در این عکس، حاج علی درویش پشت حسن شمشیری در حال چایرختن است. عکس مربوط به کتاب یاران مصدق است.
این قهوهخانه
...مشاهده کامل متن مربوط به 110 سال پیش است، بعدا شمشیری آدم متمولی میشود و آن را 30 هزار تومان میفروشد. حاج علی درویش هم از سال 42 این قهوهخانه را میخرد و هنوز هم دارد آن را اداره میکند.
عکس او در زورخانه در یک قاب در مقابلمان است و تقویمی که به ما نشان میدهد، نیز مربوط به سال 2005 کشور ژاپن است که عکس قهوهخانهاش را در آن چاپ کردهاند.
گفتنی است، این قهوهخانه از پاتوقهای شهید سیدمرتضی آوینی هم بوده است. کاظم مبهوتیان فرزند حاج علی میگوید: پدرم، آدمی مذهبی، معتقد و از عاشقان علی(ع) است.
او سکهای را به ما نشان میدهد که سهم جهانگردان میشود. روی آن نوشته شده است: «نقش کردم رخ سیمای تو بر خانه دل، خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند.» او میگوید این سکه حاوی شعر سعدی را به توریستها میدهیم که از ما یادگار داشته باشند.
کاظم مبهوتیان میگوید: «در گذشته، قهوهخانهها مهر داشتند و چای که میخوردند، مهر را در کنار چای آنها میگذاشتند و بعد با آنها حساب میکردند.»
حاج علی درویش در قهوهخانه کوچکش انواع چای ترش، دارچینی، سبز و سیاه را به مشتری میفروشد. خواص انواع چای را هم به دیوار زده تا همه ببینند.
یک صندوق کوچک که درواقع یک قندان بزرگ است، روی رف قرار دارد. حاجعلی آن را برمیدارد و نشان میدهد. رویش عبارت «یا هو» نوشته شده است.
او میگوید: «از همکاران قدیم خود پول چای نمیگیرم. آنها پولش را در صندوق مولا میاندازند و آن را به بچههای معلول و عقبماندهای که در یک مرکز نگهداری در دماوند هستند، هدیه میدهیم.»
حاجعلی از نسل کاسبان قدیمی بازار است؛ آنها که با خدا معامله میکردند و دستشان برکت داشت.
منبع :
http://www1.jamejamonline.ir/