پنج روز آخر سال را که هوا سرد بود. پنجک یا خمسه مسترقه میگفتند. خطر یخ زدن محصولات در این چند روز وجود داشت. از این رو مردم به کوه میرفتند و جشن میگرفتند تا هوا بدتر نشود.
جشن پنجه یا خمسه مسترقه که بصورتهای پنجه دزدیده ، پنجک ، بهیزک (Vihezak) یا وهیجک (Vahijak) و اندرگاه نیزآمده است. یکی از آداب و سنن شهروندان
ایران باستان بوده است که در پنج روز اضافی آخر سال خورشیدی که بنام روزهای گاتها یا گاثاها 2 نیز معروفیت دارند، به عنوان یک جشن ملی برگزار میشده است.
در این پنج روز که طبعاً بعد از جشن همس پتمدیم گاه (ششمین جشن گاهنبار) و قبل از شروع جشنهای نوروزی بوده است. شهروندان
ایران باستان برای حُسن خِتام یک سال خورشیدی، و برای استقبال کامل از سال نو به جشن و سرور مینشسته اند.
بدیهی است که برخی از سالها جشن
چهارشنبه سوری با جشنهای پنج روز پنجه یا خمسه مسترقه تداخل پیدا میکرده است و شاید همین امر باعث شده است که گاهی، برخی از محققین و پژوهشگران بین
این دو جشن باستانی چندان تمایزی قایل نشوند.
ولی با اینکه جشن پنجه نیز در حقیقت پیش درآمد وآماده ساز فضای جشنهای نوروزی میباشد، در عین حال همچون آیین
چهارشنبه سوری همواره یک جشن مستقل
...مشاهده کامل متن نیز بوده است.
اما در مورد منشأ و شکل گیری این جشن باستانی، میدانیم که بنا بر سالنمای کهن ایران، هر یک از ماههای دوازده گانه خورشیدی سی روزه بوده است.که درکل سیصد و شصت روز میشده اند.
در حالیکه سال خورشیدی سیصد و شصت و پنج روز و شش ساعت و چند دقیقه میباشد. در نتیجه پنج روز و شش ساعت و چند دقیقه، اضافه میآمده است.
چون آن پنج روز اضافی در هیچ یک از ماههای خورشیدی قابل جمع نبود، به منظور ثابت نگهداشتن نوروز و تحویل سال در یک نقطهی حقیقی، آنها را تحت پنجه یا خمسه مسترقه در انتهای سال جداگانه محاسبه میکرده و جشن میگرفته اند.
ابوریحان بیرونی در همین راستا مینویسد: ... هر یک از ماههای فارسی سی روز است و از آنجا که سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است، پارسیان پنج روز دیگر را پنجی یا اندرگاه گویند. سپس این نام تعریب شده و اندرجاه گفته شده و نیز این پنج روز دیگر را روزهای مسترقه نامند.
زیرا که در شمار هیچ یک از ماهها حساب نمیشود . ...
آیین برگزاری جشنهای پنجه یا خمسه مسترقه ظاهراً تا سال 1304 خورشیدی و تصویب تقویم جدید (فعلی) نیز که شش ماه اول سال را سی و یک روزه، پنج ماه بعدی را سی روزه و بالاخره ماه آخر را بیست و نه روز معین نمودند.
کماکان در بین گروهی از شهروندان ایرانی معمول میگردید.
ولی پس از تصویب تقویم فعلی که طبعاً جایی برای آن ایّام باقی نماند. (بجز شش ساعت و چند دقیقه اضافی که هر چهار سال یک روز در اسفند ماه به عنوان سال کبیسه محاسبه میگردد.) با گذشت زمان به باد فراموشی سپرده شد.
آری تا اوایل سدهی اخیر نیز که روزهای خمسه مسترقه در شمار هیچ یک از ماههای دوازده گانه سال خورشیدی محاسبه نمیشدند. برگزاری این جشن به عنوان یک جشن ملی حداقل در میان اقشاری از شهروندان ایران زمین رواج داشته است.
از اهمیّت جالب و منحصر به فرد جشنهای مذکور این است که در مراسم پنچ روزه خیرات و نذوراتی نیز از طرف افراد متمول و خیر در بین افراد جامعه خرج و هزینه میشده است.
چنانکه در همین راستا یکی از محققین معاصردر پی تحقیقاتی یاد آور میشود در سال 1311 هجری قمری، مردی نیک اندیش در هزینه کردن در آمد موقوفه خود در استرک کاشان سفارش میکند که ... بقیه منافع وقف را هر ساله برنج ابتیاع نموده و از آخر خمسه مسترقه به تمامی اهالی استرک، وضیع و شریف، ذکور و اناث و صغیر و کبیر بالسویه برسانند.
از این عمل معنوی و نوع دوستانه چنین استنباط میشود که مراسم برگزاری پنجه یا خمسه مسترقه، نه تنها یک جشن ملی محض بوده است، بلکه تاثیرات ویژه ای نیز در تحکیم روابط انسانی و شکوفایی عواطف اجتماعی بین شهروندان ایجاد مینموده است که اقوام ایرانی هماره در طول تاریخ و تمدن خویش پرچمدارش بوده و هستند.
منبع :http://www.javanemrooz.com/articles/print.aspx?id=34912
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=1841
http://www.ichto.ir/Default.aspx?tabid=198