پنجاه بدر از آیینهای باستانی مردم
قزوین است که مهمترین دلیل آن برای نیایش خداوند به پاس بارشهای بهاری باران یا درخواست برای بارش باران است. این آیین که از مجموعه رسومات کهن باران خواهی است گاهی با نام جشن باران نیز خوانده میشود.
این جشن هرسال در 19 اردیبهشت ماه با حضور مردم در طبیعت سرسبز این شهر و مصلای شهر
قزوین-که در جنوب شرقی شهر واقع شده- برگزار میگردد. و مردم در کنار گردش و خوردن خوراکهای محلی آش و غذای سنتی
قزوین (دیماج) به نماز باران میایستند.
قزوینیها در روز پنجاهم بعد از نو شدن سال، از خانه بیرون میزنند و به دامان باغ و دشت و دمن میروند تا از خداوند به خاطر نعمت هایش سپاسگزاری کنند. (دُیماج خوراکی محلی، مخلوطی از نان خردشده، پنیر، سبزی، گردو،
کشمش و سیر است)
آنها ابتدا به مصلای شهر میروند و نیایش میکنند، اگر تا آن روز از سال باران خوبی آمده باشد مردم در مصلی نماز شکر هم بجا میآورند و از خداوند به خاطر نزول باران رحمت سپاسگزاری میکنند اما اگر سال کم بارانی باشد نماز استسقاء به جای میآورند و طلب باران رحمت میکنند.
بعد از آن به دل کوه و دشت میزنند و در دل طبیعت سفره ای از خوراکهای محلی همچون دوئماج*، آش رشته، آجیل مشگل گشا،
...مشاهده کامل متن هندوانه و میوه و شیرینیهای نوروزی میچینند و زمانی را با آشنایان خود میگذرانند.
در این روز نذر دادن و پخش لقمههای پنیر و سبزی و همچنین شیرینی و تنقلات روایی دارد.
بنابراین، پنجاه بدر یک رسم دینی- آیینی است. آدابی که با آیین باستانی مردم و سنتها، و همچنین با باورهای مذهبی آنها سر و کار دارد.
مراسم سنتی پنجاه بدر شبیه به سیزده به در است، این مراسم در بهترین روز فصل بهار از لحاظ آب و هوایی برگزار میشود و بیش از هر چیز، به نظر میرسد ریشه ای تاریخی داشته باشد که عمر آن به دوران پیش از اسلام میرسد.در گذشتههای دور الههی آب برای درخواست باران پرستش میشد.از این رو برخی این آیین را مربوط به ستایش آناهیتا الههی آب از دوران باستان میدانند.
این مصلا که در میان باغهای جنوب شرقی شهر قرار دارد، در گذشته دارای یک آب انبار و مسجد بوده که امروز تنها بخشی از آب انبار آن بجا مانده است.
خانوادهها در باغهای اطراف این آب انبار مینشینند و بزرگترها - غالبا زنان - مشغول خواندن نماز باران میشوند. پس از نماز با چند قطعه سنگ کوچک به طرف آب انبار میروند؛ نیت میکنند و سنگها را به سردر و دیوار آجری آب انبار میفشارند؛ آنها معتقدند اگر حاجتشان پذیرفته شود سنگها به دیواره میچسبد و در آینده نزدیک حاجتشان برآورده میشود.
نیت گرفتن و سنگ نگهداشتن م کم و بیش در تمام آیینهای عبادی و همگانی مردم قزوین وجود دارد.
وجود مسجد در میان باغها، آن هم در خارج از شهر، میتواند دلیل بر این باشد که این مسجد تنها برای انجام مناسک خاص ساخته شده است و از آنجا که مراسم «باران خواهی» از سنتهای بسیار کهن در ایران است، احتمال دارد که بنای اولیه این مسجد که امروزه تخریب شده مکانی بوده که پیش از اسلام در آنجا مراسم طلب باران یا احتمالا «جشن باران» برپا میکردند.
به گفتهی محمدعلی حضرتیها معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان قزوین برخی مستندات تاریخی از این محل نشانگر مکانی مانند پرستشگاه آناهیتا (الهه آب) بوده که وجود معبد در کنار آب و اختصاص آن به زنان از ویژگیهای معابد آناهیتا در ایران باستان است.
به گفتهی او طبق اعتقاد مردم قزوین، اهریمن خشکسالی یکی از قدیمیترین دشمنان ایران زمین است که برای مبارزه با این دیو علاوه بر حفر قناعت و ساخت آب انبار مناسک اعتقادی باید انجام شود.
در آیین کهن مردم این شهر در مراسم مشابه دیگری به نام «چمچه خاتون» مردم شهر داخل یک قدح آب ریخته و آن را به پشت بام برده و به وسیله یک چمچه (وسیله شبیه کفگیر و ازجنس مس) کم کم آب داخل قدح را به طرف آسمان میباشند.
در بخش دیگری از مراسم باران خواهی، «کوسه گلین» اجرا میشود که در این مراسم پیرزنی با پارچه و لباسهای کهنه عروسک کوچکی را درست میکند و در کوچهها و خیابانها حرکت میکند.
بچهها نیز پشت سر او را همراهی میکنند آنها به هر خانه که میرسند از صاحب خانه چیزی از وسایل تهیه آش درخواست میکنند که آخر سر با آن آش میپزند و در بین اهالی تقسیم میکنند.
منبع :
http://www.tabnak.ir/
http://www.shafaf.ir/