روستای مرزرود در ۱۵کیلومتری شمال
ساری قرار دارد، این روستا از دریا حدود 10 کیلومتر فاصله دارد و ازسمت غرب با روستای اکند و ازسمت شرق روستای سوربن و بهارآباد و از سمت شمال به روستای قادیکلا و جنوب هم به پنبه چوله محدود است.
امامزاده عبدالصالح در روستای مرزرود
ساری و در یک گورستان قدیمی قرار گرفته است. روزگاری درختانی آزاد و کهن همراه همیشگی و هم قدمت امامزاده بودند و شماره و شناسنامه داشتند اما امروزه از آن همه خبری نیست و تنها تک درختی کهنسال رو به روی امامزاده باقی مانده که تنه قطورش سند قدمت آن است.
طبرستان به علت وضعیت خاص اقلیمی از ایام باستان خاستگاه، جایگاه و پایگاه اقوام و خانوادههای حاکمان مختلف محلی بوده است.
گرچه از قرن دوم هجری نمایندگان خلفا در این منطقه حکمفرمایی میکردند اما کم کم سادات حسنی و حسینی توانستند میان مردم محبوبیت و حاکمیت بیابند.
گرچه اسناد اندکی از قدمت این امامزاده در دست است، کارشناسان از روی معماری بنا بر این عقیده اند که این برج حدود قرنهای هشت و نه هجری ساخته شده است.
از آنجایی که در آن زمان سادات علوی بر طبرستان حکومت میکردند حضرت امامزاده مرزرود هم از این خاندان هستند.
اما اهالی مرزرود پشت در پشت معتقدند که امامزاده عبدالصالح از نوادگان شخص امام موسی کاظم (ع) هستند.
بدین
...مشاهده کامل متن ترتیب هم روایات تاریخی و هم روایات شفاهی و مردمی این آرامگاه را از آن فرزندی از خاندان پیمبر (ص) میدانند.
بنای امامزاده برجی است شاهکار، یادگار طبرستان قدیم. بخش اصلی این بنا گنبد رُک هشت ضلعی آن است، گنبد نمادی از تبدیل کثرت به وحدت و صعود به آسمان است.
بنای امامزاده عبدالصالح ابتدا به صورت یک آرامگاه برجی تک بوده است که بعدها در زمان قاجار اتاق مسجد را به آن اضافه کردند،
بر بالای گنبد کلاهکی بوده که بعدها به سرقت رفته است.
این کلاهک که شنگرک نام داشت و نشان دهنده مرکز گنبد بود، برای جلوگیری از نفوذ آب به داخل گنبد و تمیز کردن برف هایی که بر بالای گنبد مینشسته به کار میرفته است.
برای تمیزکردن دور گنبد طنابی را به دور آن حلقه میکردند و به این وسیله به دور گنبد میچرخیدند و آن را تمیز میکردند.
از دیدگاه معماری دوران اسلامی ارتفاع زیاد این بناها ترکیب بندی مناسبی میان زمین و آسمان است و ارتفاع برج اوج گرفتن به سمت آسمان است.
عظمت بنا نشان دهنده عظمت شخصیت صاحب آرامگاه بود، طاقنماهای چهارسوی بنا در نمای خارجی آن که در قسمت شرقی اتاق مسجد به آن چسبیده و اکنون فقط در سه سمت دیگر طاقنما موجود است هم نشان عظمت و بزرگی اند.
بنا دارای دو نماست؛ نمای دور و نمای نزدیک. در برجهای آرامگاهی با افزایش ارتفاع بنا از دور عظمت فوق العاده ای دارد اما از نزدیک دیگر ارتفاع مثل قبل خودنمایی نمیکند.
در جایی که گنبد به بدنه چهار گوش میچسبد از روشی به نام رسمی بندی استفاده میکردند که در حکم مفصلی اتصال دهنده بود.
زمانی که میخواستند از گنبد هرمی به یک بدنه مستطیل شکل برسند برای زیبایی نما و آزار ندیدن چشم از رسمی بندی استفاده میکردند.
دکتر منوچهر ستوده در «از آستارا تا استرآباد» از کاشی هایی نام برده اند که بالای سر طاقنماها در دو ردیف کار شده اند. یکی از مایههای هویت معماری ایرانی استفاده از مصالح بومی بوده است.
از آنجا که چوب در طبرستان از مصالح بومی بوده، پنجره سقف داخلی اتاق مسجد را از چوب میساختند. از آجر هم برای دیوارهای خارجی و از سفال برای سقف استفاده میشده است.
امروز از کلاهک بالای گنبد و پنجرههای چوبی خبری نیست و به جای آنها پنجرههای فلزی نشسته است. در مرمت بنا روی آجرهای نما را سیمان سفید کشیده اند و تنها بخش کوچکی از دیواره زیر گنبد آجری است.
به جای کاشیهای زیبای کهن هم از کاشیهای جدید آبی که هیچ همخوانی ای با قدمت بنا ندارند، استفاده شده است.
به گفته اهالی تمام سقف امامزاده هم کنده کاری بوده که امروزه اثری از آن نیست و همه از میان رفته اند. زیر پارچه پوشش مقبره صندوقی چوبی قرار دارد که به گفته دکترستوده بر لبه بالای آن و بر دو چهارپایه اصلی آن آیات یک تا سیزده سوره الفتح کنده شده است که با بسم الله آغاز میشود.
در مسجد در گذشته دارای دستگیره ای به شکل گاو بوده است. به گفته اهالی، امامزاده عبدالصالح زمانی که به این مکان میآید نزد کشاورزی میرود و از او میخواهد که مقداری غذا برایش بیاورد.
کشاورز زمانی که برای آوردن غذا میرود، آقا عبدالصالح کاری میکند تمام مزرعه او محصول بدهد و سپس آن را درو میکند. کشاورز که دوست داشته جشن درو بگیرد، وقتی میآید و این صحنه را میبیند، آقا را زخمی میکند.
آقا هم به جنگل میرود، گاو یکی از اهالی هر روز میرفته جنگل و غروب برمی گشته صاحب گاو حیوان را تعقیب میکند و میبیند که گاو برای این به جنگل میرفته تا آقا عبدالصالح که زخمی شده بوده از شیرش استفاده کند.
این شد که شکل آن گاو را برای دستگیره در استفاده کردند.
به گفته اهالی، در اتاق مسجد مقبره افرادی بوده که خود را از مردم عادی بالاتر میدانستند و نمیخواستند در گورستان دفن شوند. پس دستور دادند آنها را در اتاق مسجد کنار امامزاده دفن کنند.
پس از مدتی که رطوبت این مکان را خراب کرد، کف زمین را کندند و دوباره آن را با خاک پر کردند. اجساد این افراد را هم که فقط استخوان هایشان مانده بود، بیرون کنار مردم عادی دفن کردند و امروز فقط قبر خادم قدیمی امامزاده، حاج آقااسماعیل در اینجا است.
منبع:
http://dehyari-marzrood.blogfa.com/
http://marzrood.blogfa.com/
http://www.negahmedia.ir/
http://www.iranvillage.ir/
http://www.rasekhoon.net/article/print-91368.aspx